نويسنده: پروين اردلان
در فضایی که اقتصاد دلالی و زیستن بر مبنای هزینه و فایده، در همه جوانب زندگی ریشه میدواند و در ژستی روشنفکرانه، منش سیاسی دوران میشود و هرگونه هزینهپردازی را - نه به دلیل فشار و سرکوب که به دلیل حفظ منافع اقتصادی، سیاسی و موقعیتی- غیرعقلانی توصیف میکند، و راه بر هرگونه تغییر را به تعویق میاندازد، حرکت آگاهانه آنان [دانشجويان] نشانه انتخاب آگاهانهشان علیه تقدیرگرایی ساری و جاری است. آنان نه به خاطر قهرمانسازی از خود و نه به خاطر افراطیگری، که به خاطر شورش بر انفعال و منفعتطلبی دوران، ذهن ما را میآشوبند.
عمومی کردن حضور آنان در قاب تصویر، حتی بیش از شنیدن خبر تحصن آنان قدرت تاثیرگذاری دارد، شاید به این خاطر که آنان در این تصویر بر تصاویر متعارف دوران خود یورش میبرند و ذهنها را به حرکت وامیدارند. هیچ کس نمیتواند 18 تیر 78 را بدون تصویری از پیراهن خونین در دست احمد باطبی به خاطر بیاورد.
چه کسی می تواند تصویر کشیده شدن دلارام علی را روی زمین، ژیلا بی یعقوب دست بند به دست و ضرب و شتم مظلومانه زنان در 22 خرداد را از یاد ببرد؟ کدام روایت می تواند جایگزین تصویر چهره خونین دختری شود که به خاطر نوع پوششاش مورد تهاجم پلیس قرار گرفته است؟ کدام روایت میتواند فراتر از تصویر خود به دار آویخته کارگری که اعتراض صنفیاش پاسخ نگرفته روایتگر درد و رنج و استیصال و اعتراض باشد؟ کدام روایت میتواند خشونت خونین دولتی را فراتر از تصویر مردان آفتابه به گردن تصویر کند؟ کدام روایت می تواند جز تصویر نیمهی بدن زنی یا مردی در خاک ذهن را از خشونت سنگسار مشمئز کند؟
به تصاویر خیره میشوم، خلاقیتی شورشی اما مسالمتآمیز، آگاهانه و پرقدرت پیش میرود و «هراس» را به هراس میاندازد. رعبی در میان نیست، گرمی هست و شور و عشقی که جامعه انفعالزده را گرما میبخشد. اکنون برماست که این قلب تپنده را از جریان نیاندازیم.
ادامه مطلب ...
جمعه، تیر ۲۲، ۱۳۸۶
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر