سه‌شنبه، اردیبهشت ۰۴، ۱۳۸۶

نوشين احمدی خراسانی و پروين اردلان هر یک به سه سال حبس محکوم شدند

شعبه ششم دادگاه انقلاب تهران، نوشين احمدی خراسانی و پروين اردلان از زنان تجمع‌‏کننده در ميدان هفت‌‏تير تهران در 22 خرداد 1385 را به تحمل سه سال حبس که دو سال و نيم آن به حالت تعليق درمی‌‏آيد، محکوم کرد.
نسرين ستوده، وکيل مدافع اين دو فعال جنبش زنان گفت: دادگاه موکلانم را به اتهام «تبانی و اجتماع جهت برهم زدن امنيت کشور» به سال حبس محکوم کرد که دو سال و نيم آن به مدت پنج سال به حالت تعليق در‌‏می‌‏آيد و شش ماه ديگر نيز از نوع تعزيری صادر شده و لازم‌‏الاجرا است.
وی تأکيد کرد: در مهلت قانونی نسبت به اين احکام اعتراض خواهيم کرد و لايحه تجديدنظرخواهی خود را به دادگاه ارايه می‌‏کنيم.

پنجشنبه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۶

اطلاعیه مرکز فرهنگی زنان در مورد موسسه هلندی «هیفوس»

مرکز فرهنگی زنان هیچ کمک مالی از سازمان‌های بین‌المللی دریافت نکرده است!

طی چند ماه اخیر علاوه بر ایجاد فضای امنیتی و بازداشت و احضارهایی که بر فعالان جنبش زنان تحمیل شده است، فشارهای روانی نیز گسترش یافته است و بازار اتهام زنی و برچسب وابستگی به بیگانگان داغ و پر رونق شده است . به گونه ای که به نظر می رسد برخی نهادها از تمام امکانات خود برای خنثا کردن و ازبین بردن سازمان های تاثیرگذار بر حرکت های اجتماعی زنان بهره می گیرند: با ابزار بازداشت های غیرقانونی فعالان جنبش زنان (برای نمونه از بهمن ماه سال گذشته تا کنون 10 نفر از اعضای مرکز فرهنگی زنان به زندان افتاده اند و بسیاری دیگر از اعضا مورد بازجویی قرار گرفته اند)، با پلمب کردن دفاتر سازمان های مختلف زنان، با ایجاد فضای رعب و وحشت در سطح جامعه به منظور کنترل دوباره بر فضای شهری و عقب راندن زنان از حوزه عمومی ، با مطرح کردن تهدیدها، اخراج از محیط کار، کنترل و تعقیب و مراقبت و... در واقع به نظر می رسد برخی از نهادها برای پس زدن خواسته های حقوقی زنان از هر ابزاری (چه مشروع و چه نامشروع) بهره می برند تا فضای ناامنی برای فعالان زن فراهم سازند و آنان را به عقب نشینی و تمکین از وضع موجود وادار سازند. و در این میان پخش و گسترش اتهام و شایعات مالی به سازمان های زنان نیز یکی از همین ابزارهاست.

ماجرای مرکزفرهنگی زنان و موسسه هلندی هیفوس
مدتی است شایعه ای مبنی بر کمک مالی موسسه هلندی «هیفوس» به مرکز فرهنگی زنان دامن زده می شود. از این رو ما در مرکز فرهنگی زنان بر آن شدیم تا توضیحاتی را در این مورد ارائه کنیم. البته این توضیحات نه برای اطلاع نیروهای امنیتی (با توجه به این که مدت ها کلیه اسناد و مدارک مرکز توسط آنان ضبط و مورد بررسی قرار گرفته و از این رو آنان به خوبی می دانند مرکز فرهنگی زنان هیچگاه از سازمان های بین المللی کمک مالی دریافت نکرده است) بلکه برای مخاطبان و علاقه مندان مرکز فرهنگی زنان ارائه می شود، زیرا ما همواره سعی کرده ایم در مقابل جامعه و مردم هموطن مان پاسخ گو باشیم و این روش را به مسئولان نیز توصیه می کنیم.
اما در مورد شایعاتی که در مورد دریافت کمک مالی از هیفوس مطرح شده است خلاصه ای از گزارش خود را در زیر ارائه می کنیم: در سال 1381 که در مرکز فرهنگی زنان تصمیم گرفتیم کتابخانه ای تخصصی برای زنان برپا کنیم، فراخوانی برای این منظور در اسفندماه 1381 منتشر و برای برپایی این کتابخانه درخواست مشارکت مردمی کردیم (گزارش فعالیت های مرکز را تا سال 1383 و فراخوان مزبور را می توانید در پیوست مشاهده کنید). در ابتدا انتظار دریافت کمک مالی را از سوی زنان و مردان علاقه مند در حوزه زنان را بیش از آن داشتیم اما روند جمع آوری کمک های مردمی کندتر از آن بود که تصور می کردیم (در عرض یک سال و نیم دادن فراخوان تنها نزدیک به 15 میلیون جمع آوری شده بود که برای چنین پروژه ای بسیار اندک می نمود) چرا که شاید هنوز مرکز فرهنگی زنان اعتماد لازم مردم را برای دریافت کمک مالی کسب نکرده بود. از این رو در اوایل سال 1383 موسسه هیفوس که سال ها بود به بسیاری از سازمان های غیردولتی زنان بر اساس پروژه های آنان، کمک پرداخت می کرد با توجه به فراخوان مرکز در مورد تاسیس کتابخانه، پیشنهاد کمک برای راه اندازی کتابخانه را به مرکز فرهنگی ارائه کرد. آن زمان ما که تاحدودی از جمع آوری کمک های لازم مردمی برای راه اندازی کتابخانه دلسرد شده بودیم، ابتدا بدون توجه به ماهیت اکتیویستی و مردمی مرکز فرهنگی، و بدون همفکری های لازم، با شتابزدگی، پیشنهاد هیفوس را پذیرفتیم و طرح کتابخانه را به این سازمان ارائه دادیم. هیفوس نیز قراردادی تهیه کرد (قرارداد آن در پیوست وجود دارد) و قرار شد بابت تهیه مکان و خرید وسایل لازم برای راه اندازی کتابخانه مبلغ 130 هزار یورو براساس طرح و در چندین مرحله به مرکز فرهنگی زنان بپردازد. اما به محض بستن قرارداد و واریز 10 هزار یورو (واریز اولین پرداخت)، دغدغه های ما در مرکز فرهنگی زنان برای این که آیا چنین کاری درست است یا نه، آغاز شد و بین اعضای مرکز فرهنگی زنان در این مورد بحث های مفصلی در گرفت. چرا که براساس تعهد اخلاقی که از ابتدای فعالیت مرکز بین اعضا بسته شده بود گرفتن کمک مالی برای فعالیت های مرکز را از سازمان های غیردولتی و دولتی از ابتدا برای خود منع کرده بودیم. اما به نظر می رسید رویای تاسیس اولین کتابخانه زنانه، ما اعضای مرکز فرهنگی را در آن زمان تاحدودی دچار تردید و دودلی کرده بود. اما بالاخره پس از بحث های مفصل برای دریافت یا عدم دریافت این کمک از هیفوس، یکپارچه به این تصمیم رسیدیم که گرفتن این کمک مالی به دلایل متعددی درست نیست. با این تصمیم جمعی، مرکز فرهنگی زنان اعلام انصراف خود را به موسسه هیفوس رسما اعلام کرد و خواستار فسخ قرارداد و بازگرداندن آن 10 هزار یورو شد و این مسئله در مراسم جشن تاسیس کتابخانه در هشتم مارس 1383 نیز اعلام کردیم (گزارش های مربوطه را که در سایت مرکز منتشر شده است در پیوست بخوانید). به این ترتیب با وجود اشکالات فراوان و وقت گیر بودن این پروسه که طی چند ماه به طول انجامید، بالاخره ما توانستیم قرارداد خود را با هیفوس فسخ کنیم و مبلغ 10 هزار یورو را به سازمان هیفوس عودت دهیم و به خاطر فسخ قرارداد در میانه کار، از آنان پوزش بطلبیم (تصویر سندی که 10 هزار یورو به موسسه هیفوس عودت داده شده است را در پیوست می توانید مشاهده کنید). قراردادی هم که اکنون هنوز از آن دوران بر روی وب سایت هیفوس قرار دارد مربوط به همین قراردادی است که با تصمیم مرکز مبنی بر عدم همکاری با هیفوس فسخ شد اما متاسفانه موسسه هیفوس در سایت خود ذکری از فسخ آن قرارداد به میان نیاورده است (که مرکز فرهنگی طی نامه ای رسما خواستار آن شده است که هیفوس همانطور که آن قرارداد را بر سایت خود گذارده، فسخ آن را و بازگرداندن مبلغ 10 هزار یورو را نیز اعلام کند و امیدواریم که هر چه سریعتر این کار انجام گیرد).
بدین ترتیب، عقد و فسخ این قرارداد برای مرکز فرهنگی زنان اگر بهره ای به همراه نداشت اما یکپارچگی بیشتر در زمینه چگونگی پیشبرد فعالیت های مرکز را به همراه آورد یعنی این تجربه باعث شد بعدها نیز که مرکز با پیشنهادات دیگر از سوی دیگر سازمان های بین المللی مواجه شد به راحتی بتواند همه آن ها را رد کند و اکنون با صراحت اعلام کند که مرکز فرهنگی زنان هیچ کمک مالی از هیچ موسسه بین المللی یا دولتی دریافت نکرده است.

برپایی کتابخانه با اتکا بر کمک های مردمی
اما سرنوشت برپایی کتابخانه پس از این تصمیم چه شد؟ در اسفندماه 1383 بالاخره مرکز فرهنگی توانست با همان کمک های مالی مردمی و نیز کمک اعضای مرکز (لیست کمک ها را در 8 مارس هر سال روی وب سایت مرکز منتشر کرده ایم ) یک مکان برای کتابخانه رهن کند (به مبلغ 15 میلیون تومان از کمک های جمع آوری شده از مردم و خود اعضا) و کار آماده سازی اولیه کتابخانه را انجام دهد. در 8 مارس این سال بود که کتابخانه را با همه کمبودهایش به این امید که به تدریج کمک های مردمی بیشتری به سوی کتابخانه ای که ظهور می کند بیشتر خواهد شد در یک مکان اجاره ای افتتاح کردیم.
با توجه به امیدی که راه اندازی ابتدایی کتابخانه ایجاد کرد و با توجه به اعتبار بیشتر مرکز فرهنگی نزد افکار عمومی، کمک های مردمی بیشتری به سوی کتابخانه جذب شد (که لیست کمک کنندگان را می توانید همانطور که در وب سایت مرکز قبلا آمده در پیوست این جا و این جا و این جا مشاهده کنید) و با توجه به گسترش تعداد اعضای مرکز، کمک های مالی خود اعضای مرکز نیز افزوده شد. از این رو در سال بعد از آن یعنی در سال 1385 توانستیم یک آپارتمان کوچک 53 متری برای کتابخانه خریداری کنیم (به مبلغ 23 میلیون تومان و مخارج تعمیرات آن نیز حدود 4 میلیون تومان شد) که سند این کتابخانه اکنون به اسم 15 تن از اعضای مرکز است (تصویر سند ملکی این کتابخانه را در این جا و این جا می توانید در پیوست مشاهده کنید). ما در مرکز فرهنگی زنان فکر کردیم با توجه به شرایط ناامن جامعه و عدم سیاست منسجم در ایران (که با تصمیم برخی از نهادها به انجمنی مجوزی داده می شود و توسط برخی دیگر همان انجمن غیرقانونی اعلام می شود) و نیز با توجه به آن که یک بار دفتر مرکز فرهنگی زنان (اتاقی که به لطف یکی از اعضا به رایگان به مرکز واگذار شده بود) پلمپ شده بود، اگر یک آپارتمان 53 متری را به نام 15 نفر از اعضا ثبت بکنیم (و البته سندی هم مبنی بر صلح این مکان به مرکز فرهنگی تهیه کردیم که در پیوست می توانید مشاهده کنید) لااقل می توانیم این مکان را تاحدودی از این ناامنی حفظ کنیم. پس از آن که مکان کتابخانه به ثبات نسبی رسید توانستیم طی چندین ماه گذشته هیئت مدیره اولیه آن را شکل دهیم و در 8 مارس امسال (1385) نیز توانستیم کتابخانه را از مرکز فرهنگی کاملا منفک ساخته و به دست هیئت مدیره ای جدید بسپاریم (که اکنون به لحاظ حقوقی زیر نظر انتشارات روشنگران و مطالعات زنان). در واقع مرکز فرهنگی زنان کتابخانه ی کوچکی را که در عرض 4 سال بالاخره به یک ثبات نسبی رسید به هیئت مدیره ای مختص کتابخانه واگذار کرد. چرا که ما در مرکز فرهنگی زنان بر این تصور هستیم که برای تداوم هر نهادی مهم نیست که چه سازمانی آن را بنیاد گذاشته بلکه مهم آن است که به دست کسانی تداوم یابد که به طرز شایسته تری از عهده آن برخواهند آمد.
در حال حاضر مرکز فرهنگی زنان بدون جا و مکان در قلب های اعضای خود تداوم دارد و با حدود 7 میلیون و 700 هزار تومان موجودی خود (که از کمک های افراد باقی مانده است) سرگردان به دنبال محلی برای اجاره کردن است. این 7 میلیون و 700 هزار تومان هم در حسابی به نام دو تن از اعضای مرکز صدیقه تقی نیا (مدیر مالی مرکز) و خدیجه کشاورز (مدیر مسئول مرکز) موجود است (تصویر حساب موجودی مرکز را می توانید این جا مشاهده کنید).

با صدای بلند اعلام می کنیم: مرکز فرهنگی زنان هیچ کمک مالی از نهادهای دولتی وبین المللی دریافت نکرده است
مرکز فرهنگی زنان شرح روند ایجاد کتابخانه و نیز دیگر فعالیت های خود را همواره در خبرنامه ها و در وب سایت های خود (تریبون فمینیستی و زنستان) به تدریج منتشر کرده است اما اکنون دوباره کل این پروسه را در این جا ذکر کردیم تا کسانی که فعالیت های مرکز را به تازگی دنبال می کنند نیز از زندگی مرکز فرهنگی مطلع شوند. در طول سال ها فعالیت فرهنگی مان در مرکز، افتخار می کنیم که توانستیم بدون هیچ کمک مالی از سازمان های بین المللی و دولتی، و تنها از طریق کمک های افراد و کمک خود اعضای مرکز، این کتابخانه و دیگر فعالیت های مرکز را پیش برده و بتوانیم کتابخانه را به حدی از بلوغ خود برسانیم و به دیگران واگذاریم تا بزرگ و بزرگ ترش کنند.
حال مرکز فرهنگی زنان با افتخار می تواند با صدای بلند اعلام کند که هیچ کمک مالی از مراکز بین المللی از جمله «هیفوس» دریافت نکرده است و از این طریق از موسسه هیفوس نیز می خواهیم صحت اظهارات ما را کنترل کرده و فسخ قرارداد مرکز فرهنگی زنان برای دریافت کمک برای تاسیس کتابخانه را به طور شفاف روی وب سایت خود قرار دهد تا راه چنین شایعه پردازی هایی بسته شود. ما نه تنها اکنون بلکه هر زمان حاضر به پاسخگویی به کلیه افراد جامعه (و مقامات امنیتی) هستیم و بر این گفته خود که مرکز فرهنگی زنان هیچ کمکی غیر از کمک هایی که افراد به طور شخصی به مرکز فرهنگی پرداخته اند دریافت نکرده است پایبندیم، هرچند فکر می کنیم که دریافت کمک مالی از سوی سازمان های بین المللی به سازمان های غیردولتی نه جرم است و نه یک کار غیرمعمول و نه یک عمل غیراخلاقی، زیرا فکر می کنیم اگر نوع فعالیت های برخی از سازمان های غیردولتی حول فعالیت های خدمات رسانی به زنان باشد ناچار از دریافت کمک های مالی این چنینی هستند، اما نوع فعالیت مرکز فرهنگی زنان و نیز قول و قرار اخلاقی ما در مرکز و دلایل دیگر که برخی از آنها ذکر شد، باعث شده است که تاکنون ما از دریافت چنین کمک هایی امتناع کنیم و بر تعهد داخلی اعضای مرکز مبنی بر عدم دریافت کمک مالی از نهادهای بین المللی و دولتی پایبند باشیم. لازم به یادآوری است که به مرکز فرهنگی زنان از سوی سازمان های بین المللی تاکنون 2 بار پیشنهاد کاندیدا شدن برای دریافت جوایز بین المللی (که بخشی از این جوایز نقدی بوده) شده است، اما هر دو بار مرکز فرهنگی زنان از کاندیدا شدن برای دریافت این جوایز امتناع کرده است. به این دلیل که بعدها دچار چنین دروغ پردازی هایی نشود و دریافت جوایز نقدی را به حساب وابستگی مرکز به این یا آن سازمان نگذارند چرا که ما در مرکز فرهنگی زنان معتقد بودیم باید بتوانیم روی پاهای خودمان و به اتکای زنان و مردان ایرانی آزاد اندیش و علاقه مند به حقوق برابر بایستیم و بتوانیم از ظرفیت خود جامعه و مشارکت مردم برای بهبود وضعیت زنان بهره ببریم چرا که منابع مالی و انسانی مردمی، منبعی همیشگی و بادوام است و با این روش نیز ارتباط ما با جامعه افزایش می یابد. زیرا فکر می کردیم که کمک های مالی از سوی مردم، علاقه و احساس مشارکت آنان را به فعالیت های زنان گسترش می دهد و این ارتباط متقابل می تواند هم ما و هم جامعه را ارتقاء دهد.
چنین استدلال ها و ذهنیت هایی در میان اعضای مرکز فرهنگی زنان بوده که تاکنون از دریافت کمک های مالی بین المللی خود را دور ساخته است وگرنه مسلما دریافت چنین کمک هایی عملی غیرمعمول و غیراخلاقی نیست و نخواهد بود. از این رو بدون شک اگر مرکز فرهنگی زنان چنین کمک هایی را از هر سازمان بین المللی دریافت می کرد باز هم بدون هیچ شرمندگی به طور شفاف آن را اعلام می کرد و ریز دریافت ها و نیز خدمات و هزینه هایی که در مقابل آن انجام گرفته است را با صدای بلند به جامعه عرضه می کرد و هیچ ترسی هم از بازگو کردن آن نداشت چرا که به نظر ما دریافت چنین کمک های مالی نیز بار مسئولیتی است از جنس دیگر که باز هم با شفاف سازی، می توان از دام تخریب و سرکوب رها شد.
در انتها از کلیه کسانی که اخبار مربوط به دریافت کمک مالی مرکز فرهنگی زنان از هیفوس را در روزنامه ها و سایت ها یا وبلاگ های خود درج کرده اند درخواست می کنیم که در همان صفحاتی که چنین ادعایی را کرده اند (چه آنان که ناآگاهانه و چه آنان که آگاهانه به این کار اقدام کرده اند) این اطلاعیه مرکز فرهنگی زنان را نیز درج کنند و در این میان حق خود را برای طرح شکایت از نهادهایی که آگاهانه بدون توجه به این اطلاعیه باز هم به شایعه پردازی ادامه خواهند داد محفوظ می داریم. و در ضمن از موسسه هیفوس می خواهیم این اشتباه خود را جبران کرده و در همان صفحه ای که قرارداد مرکز وجود دارد، تاریخ فسخ قرارداد و عودت مبلغ دریافت شده را نیز ذکر کند. چرا که در چنین شرایطی که برخی از نیروهای امنیتی قصد «براندازی نرم» ما را دارند چنین اشتباهاتی مسئولیت سنگین تری از شرایط معمول دارد.

گسترش خواسته تغییر قوانین تبعیض آمیز، عامل همه این شایعه پردازی هاست
به رغم همه این ها ما می دانیم که با پخش چنین شایعاتی سعی دارند افکار عمومی را نسبت به انگیزه های انسانی فعالان زن به شک و تردید وادارند و از این طریق انگیزه تلاش برای تغییرات اجتماعی به نفع زنان را در افکار عمومی بی اعتبار سازند و پس از ایجاد شبهه و بی اعتبار نمودن آنان، فعالیت شان را مهار یا سرکوب کنند.
ما به خوبی می دانیم که چنین فضاسازی ها و شایعه پراکنی ها ریشه در ستیزهای جدی تری دارد چرا که با جدی تر شدن مبارزه حق خواهانه زنان و عمومی تر شدن بحث تغییر قوانین تبعیض آمیز و گسترش این خواست در لایه های مختلف اجتماعی، واکنش منفی و خشونت بار از سوی برخی از مقامات و نهادها نیز گسترش یافته و بدین ترتیب جنبش زنان وارد مرحله جدیدی از زندگی خود شده است. مرحله ای که هرچند دوران سختی را برایمان به ارمغان آورده، اما حاصل به ثمر رسیدن سال ها تلاش فرهنگی و پیگری برای گسترش مسئله زنان است که به نظر می رسد اکنون به تدریج به مراحل اوج خود نزدیک می شود.
ما و همه مدافعان حقوق زنان می دانستیم به میزانی که خواسته های خود را جدی تر و عمومی تر سازیم، بالطبع واکنش منفی به این خواسته ها از سوی برخی از صاحبان قدرت که این خواست ها را با منافع خود در تضاد می بینند گسترش خواهد یافت. مکانیزم این کنش و واکنش، قانونی است که از تاریخ و از تجربه های فراوان خواهران خود در دیگر کشورها آموخته ایم و البته به استناد همین تجربه ها این را هم می دانیم که عمر این واکنش های خشن و سرکوبگرانه هم نمی توانند ازلی و ابدی باشد و اگر نیروهای فعال کنونی در جنبش زنان سرکوب یا به تسلیم واداشته شوند، باز هم نیروهای جدید و تازه نفس فراخواهند رویید. مگر فعالان جنبش زنان که در گذشته به بهانه های مختلف سرکوب شدند، جایشان خالی مانده است که جای فعالان کنونی جنبش زنان خالی بماند؟ بی شک در غیاب کنشگران معاصر جنبش زنان، درخواست تغییر قوانین تبعیض آمیز و دیگر خواسته های زنان ایران ادامه خواهد یافت تا بالاخره روزی این خواسته های معوق مانده تحقق یابد چرا که تحقق آن ها، نیاز و ضرورتی تاریخی اجتماعی است که در نهایت مسئولان نیز باید آن را درک کنند.
مرکز فرهنگی زنان
25 فروردین ماه 1386

رونوشت:
_ خبرگزاری ها و روزنامه های رسمی کشور
_ موسسه هیفوس
_ قوه قضائیه
_ مجلس شورای اسلامی
_ وزارت کشور
_ وزارت اطلاعات
________________________
برخی پیوست ها از سایت تریبون فمینیستی (سایت سابق مرکز فرهنگی زنان) لینک داده شده و به این دلیل که این سایت اکنون فیلتر است باید برای دیدن این لینک ها از فیلترشکن استفاده کنید

فريبا داودي مهاجر و سوسن طهماسب به حبس محكوم شدند

تهران- خبرگزاري كار ايران
شعبه ششم دادگاه انقلاب تهران، فريبا داودي مهاجر را به تحمل چهار سال حبس كه سه سال آن به حالت تعليق درمي‌‏آيد و سوسن طهماسب را به تحمل يك سال و نيم حبس تعليقي و شش ماه حبس تعزيري محكوم كرد.
محمد شريف‌‏، وكيل مدافع فريبا داودي مهاجر، از بازداشت‌‏شدگان تجمع روز 22 خرداد سال 85 در ميدان هفت‌‏تير تهران با بيان اينكه حكم صادره عليه موكلش روز سه‌‏شنبه ارايه شده و وي از روي آن رونوشت برداشته است، گفت: بر اساس حكم ابلاغي، داودي مهاجر به استناد ماده 610 قانون مجازات اسلامي راجع به «اجتماع و تباني جهت ارتكاب جرم» به تحمل چهار سال حبس محكوم شده است كه سه سال آن به مدت پنج سال معلق شده است. وي افزود: با توجه به اينكه موكل به لحاظ حضور در خارج از كشور در جلسه رسيدگي حضور نداشت و همچنين با توجه به اينكه پرونده جهت مطالعه به بنده ارايه نشد، لذا پس از تماس با موكل، نسبت به حكم صادره اعتراض خواهم كرد. به گفته شريف، داودي مهاجر از اتهام «تبليغ عليه نظام» تبرئه شده است. محمدعلي دادخواه، وكيل مدافع سوسن طهماسب، از ديگر بازداشت‌‏شدگان تجمع روز 22 خرداد نيز در گفت‌‏وگو با خبرنگار "ايلنا"، با بيان اينكه موكلش به تحمل يك سال و نيم حبس تعليقي و شش ماه حبس تعزيري محكوم شده است، اتهام موكلش را اقدام عليه امنيت ملي عنوان كرد.

دوشنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۸۶

پوران درخشنده: تغيير قوانين خواست همه زنان است



تغيير براي برابري: پوران درخشنده، كمپين يك ميليون امضا را برخواسته از نيازهاي واقعي زنان ايران خواند و با تاكيد بر پايگاه اجتماعي مطالبات حقوقي جنبش زنان از اين حركت به عنوان حركتي اجتماعي تاثير گذار ياد كرد.

كارگردان فيلم" بچه هاي ابدي" مطالبات جنبش زنان ايران را مطالبات همه زنان دانست و گفت:« وقتي پاي مطالبات حقوقي در ميان است نمي توان گفت كه حركت تنها زنان طبقه متوسط را در بر مي گيرد. همه زنان درگير اجحاف قانوني هستند و اتفاقا اين زنان طبقه پايين جامعه هستند كه آسيب پذيري بيشتري در مقابل قانون دارند ».

درخشنده عملكرد فعالان عرصه سينما را در پرداختن به مشكلات زنان ناموفق ارزيابي كرد و گفت:«متاسفانه ما در اين عرصه خوب و كافي كار نكرديم.در حالي كه مشكلات زنان در اين كشور بسيار زياد است و جاي كار نيز دارد ولي به خاطر موانع و محدوديت ها و البته همه معضلات سينماي كشور در نهايت چند فيلم موثر در اين زمينه ساخته شده است كه تعداد آنها كمتر از انگشتان يك دست است.»

وي در پايان ابراز اميدواري كرد كه حركت در مسير تغيير قوانين تبعيض آميز به برابري حقوق زنان و مردان بيانجامد. گفتگو: الناز انصاری

دو یارمان، ناهید کشاورز و محبوبه حسین زاده آزاد شدند



تغییر برای برابری : امروز یکشنبه 26 فروردین غروب زیبایی بود، روز پیروزی مقاومت در برابر فروریختن بود. غروب امروز دو یارمان ناهید کشاورز و محبوبه حسین زاده آزاد شدند.

از تمام افراد، فعالان اجتماعی و سیاسی، سازمان ها و گروه های حقوق بشری و زنان و...که با امضاها، بیانیه ها و اطلاعیه های خود برای آزادی آنان تلاش کردند، به ویژه از روزنامه نگاران ونشریات چاپی، اینترنتی و صوتی و تصویری که به پوشش اخبار ما پرداختند سپاسگزاریم.

ادامه مطلب

شنبه، فروردین ۲۵، ۱۳۸۶

احضار تعدادی از زنان فعال به دادگاه

نوشین احمدی خراسانی، ژیلا بنی یعقوب و سارا لقمانی سوسن طهماسبی به دادگاه احضار شدند. آنها در ارتباط با پرونده 13 اسفند امروز شنبه 25 فروردین احضاریه کتبی خود را دریافت کردند و ظرف سه روز باید در دادگاه شعبه امنیت حاضر شوند.ژیلا بنی یعقوب و سارا لقمانی قبلا به طور شفاهی احضار شده بودند اما آنان شرط حضورشان در دادگاه را دریافت احضار کتبی اعلام کرده بودند.
در خبری ديگر، برخی از بازداشت شدگان در ماه گذشته (13اسفند) ضمن دريافت احضاريه کتبی، صبح امروز 25 فروردين ماه، به شعبه امنيت دادگاه مراجعه کرده و مورد بازرسی و تفهيم اتهام شدند.
آسیه امینی، رضوان مقدم، شهلا انتصاری و خواهرانش فریده و ناهید انتصاری و آزاده فرقانی از جمله احضار شدگان بودند. به گفته آسیه امینی و رضوان مقدم اقدام علیه امنیت ملی، برهم زدن نظم عمومی، تمرد از دستور پلیس از جمله اتهامات وارد بر آنان بوده است. رضوان مقدم می گوید من گفتم این حرکت نیروی انتظامی بود که نظم عمومی را بر هم زد نه ما.

پنجشنبه، فروردین ۲۳، ۱۳۸۶

آن دو قصه‌گوی زندان زنان، و ادبیات تخیلی کمپین یک میلیون امضاء

نوشين احمدی‌خراسانی



امروز گرد هم آمده‌ایم تا از دو یار جنبش زنان که به جرم جمع آوری امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز بازداشت شده‌اند سخن بگوییم. و بگویم چطور ناهید و محبوبه بن‌بست‌های واقعیت زندگی زنان را به قدرت تخیل زنانه خود در هم شکسته‌اند.
امروز روایت ناهید و محبوبه از زندان اوین، روایت رنج صدها زن زندانی است و سرگذشت آن ها سرگذشت کمپین یک میلیون امضاست که در اساس، با تخیل ناب زنانه آغاز شد.
و البته این هم جای تعجبی ندارد چرا که وقتی زندگی زنان به رازی حل ناشده بدل می‌شود تنها تخیل ماست که قادر است پرتوی نور و رنگ و روشنایی را بر تاریکی زندگی‌مان بتاباند. ما زنان از کودکی با چنین تخیلی بزرگ شده‌ایم و این قدرتی است که ذهنیت بسته اقتدارگرایان حتا توان درک آن را ندارد. ما یاد گرفته ایم که واقعیت را با تخیل‌مان بازآفرینی کنیم و این راهی است که از طریق آن، واقعیت های تلخ زندگی را به چالش می‌کشیم. و امروز ناهید و محبوبه سمبل این نوزایی زنانه هستند، تخیلی که از همان ابتدای کار کمپین یک میلیون امضاء شکل گرفت، بارور شد و به جای جای سرزمین‌مان راه یافت. در واقع کمپین یک میلیون امضاء زاده‌ی تخیل زنانه‌ای بود که توانست واقعیت متصلب زندگی اجتماعی‌مان را در 22 خرداد در میدان هفت بلرزاند.

ادامه مطلب

قربانیان، تنها هم بندهای من نیستند، تمام زنان این سرزمین‌اند

روايتی از زندان زنان ـ محبوبه حسين‌زاده
«شوهرانمان در گورهای سربسته هستند و ما هم در گورهای سر باز، ما همان روزی که شوهرانمان را کشتیم، خودمان هم مردیم ».این جملات را زنی می گوید که در تخت سه طبقه ی روبروی من با کابوس های مرگ شوهرش شب را به صبح می رساند، شوهری را که با ضربات چاقو به قتل رسانده است.
اینجا زندان اوین است. بند نسوان و ما (من و ناهید کشاورز) هم نمی دانم به اتهام اقدام علیه کدامین امنیت ملی روزهای بلاتکلیفی را در جمع این زنان می گذرانیم. 10 زن از 16 زن هم اتاقی مان که یک هفته است در کنارشان هستیم به جرم قتل شوهرانشان پی صبح امیدی به آینده و بی هیچ امیدی به قانونی که از آنان حمایت کند، روزهای دیوار بلند اوین را به شب های تارش می دوزند. که اگر این قانون ظرفیت حمایت از آنان را داشت اکنون به جرم کشتن شوهرانشان در انتظار روزی نبودند که به گفته ی خودشان آنها را بالا بکشند (زنان زندانی این اصطلاح را برای روز اعدام و لحظه ی بردار شدن به کار می برند)
همه شان مهربانند و آرام و به نظر خیلی صبور. زنان ازدواج های اجباری، زنان ازدواج در سنین 13 - 14 سالگی، زنان ازدواج نه به رضایت خود بلکه به رضایت پدر خویش؛ یکی با سیلی های پدرش به اجبار به همسری مردی درآمده که 45 سال از او بزرگ تر است و آن یکی هم که هنوز 4 سال پس از قتل همسرش در خواب، کابوس مرگ او را می بیند و دل نگران آینده ی دخترکانی است که به بهزیستی سپرده شده اند و دیگران نیز همچون او .
زن، مادر، دادخواست طلاق، قانون تبعیض آمیز، زنان قاتل ... همه شان جز یکی زیر 40 سال سن دارند. می گوید چرا هیچ کس به دردها و بدبختی های ما گوش نکرد. کجا بود قاضی وقتی شوهرم را برای تأمین خرج اعتیادش شبی از خانه ام بیرونم کرد؟ چه باید می کردم؟ با کدام قانون حمایت گر، نجات می یافتم؟ چرا قاضی به حرف هایم گوش نداد؟ دیگر خسته شده بودم. قانون هیچ حمایتی از من نکرد. خودم از حقم دفاع کردم. آره: کشتمش.
آن یکی می گوید : پدرم می گوید آبرویمان می رود. گریه کردم که مگر خودتان 13 سالگی به زور شوهرم ندادید؟ حالا هم طلاق می خواهم. قبول نکردند. اما آن شب که با آن زن در خانه و رختخواب خودم دیدمش دیگر نتوانستم تحمل کنم... قربانیان تنها همبندهای من نیستند که تمام زنان این سرزمین اند.
امروز چند قاضی برای بازرسی از زندان آمدند. ناهید به دیدن عزیزانش رفته است. قاضی سرک کشیده و می گوید در این اطاق مشکلی ندارید؟ گویا مشکل فقط وضعیت معیشتی زنان زندانی در اوین است. می فهمد که روزنامه نگارم. حالا دیگر درد همه را می پرسد. جرمم را می گویم: اقدام علیه امنیت ملی از طریق تبلیغ علیه نظام. می گوید بازداشتم با قرار کفالت در زندان غیر قانونی است. با خوشحالی نامش را می پرسم تا منبع خبری مطمئنی باشد در روزهای بلاتکلیفی؛ روزهایی که قاضی پرونده مان خودش را ملزم به پاسخگویی نه به خانواده مان می داند و نه به وکیلمان. بلافاصله خودش را جمع و جور می کند و می گوید:« احتیاجی به دانستن نام من نیست، هرچند این از اختیارات قاضی است تا هر زمان صلاح بداند شما را در اوین نگه دارد.» ! و من می خندم او حتی جسارت بیان نام خودش و دفاع از نظر خودش را ندارد. دو سه قاضی دیگر هم مشتاق شده اند. یکی دیگر از قضات از مهرانگیز کار می گوید و از تلاش هایش در زمینه ی دفاع از حقوق زنان. دلم می گیرد. به اندازه ی همه ی روزهایی که او و شیرین عبادی و زنانی مثل او به جرم دفاع از حقوق زنان در همین زندان گذراندند. و مرد آهسته مرا به گوشه ای می خواند تا بپرسد آیا رفتار زندانیان با ما خوب است و آیا اینجا اذیت می شویم... به یاد سلول های دود گرفته و سراسر غبار بند یک (بند تنبیهی زنان) می افتم و به یاد لحظات ناامنی خودمان در آن بند. آنجا پای پله های طبقه اول ایستاده بودم که زنی را ازپله های طبقه دوم کتک زنان به پایین کشیدند .چند زن زندانی او را تاحد مرگ کتک می زدند و چند زن زندانی دیگر دستانش را گرفته بودند تا فرار نکند .زن را از پله ها به پایین هل می دادند و من به اندازه همه روزهای زندگی ام احساس استیصال می گردم .لحظه ای که چشم های غمگین و وحشت زده اش را برای کمک به دیگران دوخته بود نه فریادرسی بود و نه هیچ زندانبانی...
خواستم از دخترکی همیشه گریان بگویم که دیشب در همین بند تلویزیون اتاقش را جلوی چشمان مضطرب هم بندانش به زمین کوفت .می خواستم از دخترکی بگویم که این بار دیگر به جای خود زنی دست هایش که دیگر جای سالمی بر آن نمانده بود سر را درون شیشه پنجره خرد کرد و این بار زندان بان بود که غش کرد....
فقط به آن قاضی گفتم لطفا بخواهید شما را به بند یک ببرند که تا کنون هیچ خبرنگاری را حتی برای تهیه گزارش و بازرسی به آنجا نبرده اند... بعدتر زنان بند یک گفتند پای قاضی هم به آنجا باز نشد، مثل همیشه در را به روی آنها بستند تا مبادا نگاه قاضی بر نگاه های زنان بند یک بیفتد.
مادر عزیزم و خواهر وفرزند کوچکش به دیدارم آمدند. ناهید با مادر صحبت کرده و او از نگرانی پدر پیرم گفته ، سهیل یک سال و نیمه دست های کوچکش را به شیشه کابین می چسباند و با صدای بلند می خندد، خواهرم گریه می کند، بی دلیل نیست، آخرین روزها را با فرزندش می گذراند، بعد از 4 ماه بلاتکلیفی و با زحمات فراوان وکیلش بلاخره قرار به طلاق توافقی شده با بخشش همه چیز و حتی حضانت سهیل کوچکی که در آن ماه ها طنین خنده و شیطنت هایش سکوت خانه مادر همیشه نگرانم را برهم زده بود. خواهرم نگران کودکش هست و من درمانده تر در برابر نگاه های گریان او که فقط 23 سال سن دارد. می گوید من هم یکی از زنان قربانی این قوانین تبعیض آمیز، از همین امروز آنقدر برای کمپین امضا جمع می کنم تا روزی که این قوانین تغییر کند .
زن زندانی که هم اکنون او نیز مشغول ثبت خاطراتش در دفتر کوچکی است مرا به گوشه ای می کشاند و می گوید آیا من می توانم به شما برای جمع آوری امضا کمک کنم و می خواهد هرطور شده برگه ای را به او برسانیم تا زنانی که خود در بن بست اوین گرفتار مانده اند برای دیگران روزنه ای بازکنند، با تک تک امضاهایشان....و باز به یاد آخرین سوال برگه بازجویی می افتم: نوشته بود خواست های شما در کمپین از جمله منع چند همسری ، برابری و دیه وشهادت مخالف مبانی فقهی اسلامی و پایه های نظام جمعوری اسلامی است، آیا بااین وجود خواستار تغییر قوانین هستید. آن روز نوشتم آری گرچه می دانم مخالفتی با مبانی اسلام ندارد و امروز با قاطعیت بیشتری می گویم و می نویسم : به حرمت تمام زنان و مادران سرزمینم خواستار تغییر قوانین تبعیض آمیز هستم.

با آگاهی های بسط یافته زنان زندانی و زندانبان چه می کنید؟

روايتی از زندان زنان ـ ناهید کشاورز
ساعت 3.30 دقیقه روز سه شنبه 21 فروردین، امروز برای هردو ِما (من و محبوبه حسین زاده) روز خوبی بوده است: روز ملاقات. روز ملاقات برای یک زندانی شیرین ترین لحظه هاست. ازلحظه ای که نامت را صدا می کنند تا زمانی که روی عزیزانت را می بینی، لحظه شماری می کنی، لحظه ها برایت کش می آیند و تو دلت می خواهد زیباترین لباس ات را به تن کنی و آراسته به دیدن عزیزانت بروی، هر چند مجبوری چادر سرمه ای به سرکشی، و دمپایی زندان به پا کنی؛ شاید برای کسانی که تجربه زندان ندارند میان چادر سرمه ای زندان که هم بندانت با مهربانی به تو قرض می دهند با چادر سرمه ای زندان که پر از نشان عدالت قوه قضائیه است فرق چندانی نباشد اما برای تو فرق می کند، تو با این چادر احساس بهتری داری و خودت را در هیئت مادرت و خواهرت می بینی نه در هیئتی که از تو می خواهند.
در زمانی که منتظر یکی از زندانبانان هستیم تا به همراه آنان به ملاقات برویم به دفتر می روم و سر صحبت را با یکی از زندانبانان زن باز می کنم. برایشان توضیح می دهم که برای چه چیزهایی مبارزه می کنیم و از کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین می گویم، و می گویم تجربه زندان ایمان مرا به حقانیت راهی که در پیش گرفته ایم بیشتر کرده است. زندانبان به شوخی می گوید: «بگذار مردها زن دوم بگیرند به تو چه ربطی دارد» و من از مسئولیت شهروندی ام می گویم. می دانم که او هم مخالف چند همسری، مخالف حق طلاق یک طرفه ی مرد و مخالف ازدواج دختران در سن پایین است با وجود این باور نمی کند که من به خاطر تغییر همین ها اینجا هستم و می گوید: «حتما تو به کسی توهین کرده ای که به اینجا آمده ای». می گویم خودم و دوستانم شیوه ای کاملا مدنی و مسالمت آمیز را برای تغییر قوانین برگزیده ایم، می گویم به کار مدنی اعتقاد دارم و برای تغییر قانون، امضا جمع می کنم.
زندانبان دیگری می گوید:«یک دست صدا ندارد» لبخند می زنم:« کاملا درسته. به همین خاطر هست که ما فعالیت در کمپین را برگزیده ایم چون می خواهیم این مطالبات هر چه بیشتر عمومی شود» با خودم فکر می کنم اگر قاضیان ما چنین قدرتی دارند که ما را مدتها در زندان نگاه دارند، مطالباتمان را با پایه های نظام در تناقض ببینند، چند همسری را از مبانی اسلام و نظام اسلامی بدانند، و به تلاش ما در کمپین یک میلیون امضا اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی بزنند با آگاهی های بسط یافته زنان زندانی چه می کنند؟ زنانی که در دفاع از خود، قانون ناعادلانه را مسئول عمل خلاف خود می دانند، زنانی که همچون «بهجت» متهم به قتل شوهر می شوند و به قاضی بازرس می گویند: «وقتی قانون شما در حق ما عادلانه اجرا نمی شود، وقتی برای گرفتن طلاق چهار سال با سه بچه آواره این خانه و آن خانه رفتم، ترجیح دادم خودم عدالت را در حقم اجرا کنم.» شاید نظام قضایی ما بتواند فعالان حقوق زنان را با ارعاب و تهدید، احضارهای مکرر و بلاتکلیفی در زندان خسته و مستأصل کند اما با آگاهی های بسط یافته ی زندان بانان خود چه می کند؟ براستی چه کسانی بهتر از مددکاران زندان اوین از عمق فجایعی که قوانین ناعادلانه و عرف سرکوبگر و تفسیرهای مردسالارانه از دین برای زنان ایجاد کرده اند و زندگی آنها را به بن بست کشانده اند باخبر هستند؟ ما در این چند روز قصه های زیادی شنیدیم، داستان های واقعی؛ از نزدیک پای درد دل های زنانی نشستیم که به دلیل قوانین تبعیض آمیز و عرف سرکوبگر به بن بست رسیده اند. متهمان به قتلی را دیدیم که برای خارج شدن از چرخه ی خشونت سعی فراوان کرده اند؛ با تلاشی توانفرسا به هر دری زده اند وبه هر راهی پا نهاده اند. بسیاری از این زنان پیش از ارتکاب به قتل کوچک ترین خلافی نکرده اند. آنان مادران و همسران مهربانی بوده اند. سال ها با اعتیاد شوهر، اخلاق بد و خیانت او کنار آمده اند، خون دل خورده اند و تحمل کرده اند. تمامی راه های گریز از چرخه ی خشونتی را که در آن گرفتار بوده اند آزموده اند و هر بار به بن بست رسیده اند و در آخر، انتخابی کرده اند که هرگز انتخاب نبوده است.
به سالن ملاقات می رسیم. یکی از زندانبانان مرد اسامی را می خواند. گروهی به سالن ملاقات حضوری می روند و گروهی به سالن ملاقات کابینی. سهم ما ملاقات کابینی است. نادر و صدیقه منتظرم هستند. خواهرم مثل همیشه زیبا و مهربان منتظرم ایستاده است. او خود قربانی تبعیض های قانونی این نظام مردسالار هست و مرا خوب می فهمد. و چون بسیار مهربان است دنیای بهتر را تنها برای خود نمی خواهد. نادر عزیزم بهترین لباس هایش را پوشیده است. از اینکه لباس هایی را که من دوست دارم پوشیده است قلبم فشرده می شود. گوشی را برمی دارد و تمام امیدهای دنیا را در دلم می ریزد: از همبستگی یارانم می گوید و از تلاش دوستانم برای پیشبرد کمپین. مصمم تر از پیش به بند بازمی گردم. در سالن بند محبوبه را می بینم. او هم به ملاقات می رود.

چهارشنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۸۶

به رغم اظهارات سخنگوی قوه قضائیه

خانواده و وکیل ناهید کشاورز و محبوبه حسین زاده پاسخی از دادگاه نگرفتند

همان طور که در خبرها آمده دیروز سه شنبه سخنگوی قوه قضائیه درباره بازداشت ناهید کشاورز و محبوبه حسین زاده به نقل از روزنامه اعتماد ملی گفته بود :« براي هر متهمي كه بازداشت مي‌شود قاضي بنا به شرايط پرونده و موارد اتهامي او قرار سنگين و يا سبك صادر مي‌كند، دقيقاً مانند اتفاقي كه در پرونده اين دو خانم صورت گرفته و قاضي با توجه به محتويات پرونده قرار كفالت صادر كرده است.» او همچنین گفته بود :« براي قرار صادرشده هنوز كفيل معرفي نشده است تا شرايط آزادي آنها فراهم شود. » سخنگوي قوه قضاييه پس از آنكه اتهام اين دو نفر را تشويش اذهان عمومي اعلا‌م كرد بود در پاسخ به سوال خبرنگاري كه نظرش را در مورد اصلا‌ح قوانين زنان پرسيد بودنیز گفت:«قوانين براي زن و مرد نبايد تفاوتي داشته باشد، بنابراين وقتي به قانوني پيشرفته و منطبق بر حقوق انساني گفته مي‌شود، برابري و يكساني اجراي قوانين نيز در آن ديده مي‌شود»
در پی اظهارات سخنگوی قوه قضائیه براین مبنا که « برای ناهید کشاورز و محبوبه حسین زاده قرار کفالت صادر شده است» امروز چهارشنبه 22 فروردین
خانواده های بازداشت شدگان به همراه وکیل خود نسرین ستوده به دادگاه انقلاب مراجعه کردند تا برمبنای اظهارات سخنگوی قوی قضائیه کفیل بازداشت شدگان را معرفی کنند. در شعبه امنیت ابتدا نسرین ستوده وکیل آنان به دفتر قاضی پرونده آقای حداد وارد شد. او می گوید : « ضمن آنکه وکالت نامه موکلانم از من پذیرفته نشد، که قاضی پرونده در پاسخ به خبر مربوط به قرار کفالت صرفا به این بسنده نمودند که قرار تامین صادر شده است اما چون پرونده درمرحله تحقیقات مقداماتی است اما از ارائه هرگونه اطلاعاتی خوداری نمود».
سپس در پی مراجعه خانواده ناهید کشاورز به دفتر قاضی حداد برای پی گیری قرار تامین آنها بازهم بی پاسخ ماندند. صدیقه کشاورز می گوید:« به من گفتند شما برای چه آمده اید، شما در این پرونده کاره ای نیستید» . نادر حاج محسن همسر ناهید نیزمی گوید:« من گفتم بیش از یک هفته است که همسرم در زندان و بند عمومی زنان بسر می برد و پی گیری ها ما برای تعیین وضعیت همسرم و ارائه کفالت به جایی نرسید، دیروز که سخنگوی قوه قضائیه اعلام کردند که می توانیم کفالت بگذاریم خدمت شما آمدیم. اما ایشان با عنوان اینکه درگیر پرونده ای دیگری هستند در واقع ما را از اتاق بیرون کردند و از امضای برگه های خروج ما نیز خودداری کردند. ما هنگام خروج از دادگاه با ممناعت ماموران مواجه شدیم تا اینکه سرانجام برگه خروج ما را مهر زدند.
زهرا حسین زاده خواهر محبوبه حسین زاده نیز کمی دیرتر از خانواده ناهید کشاورز به دادگاه مراجعه کرده بود اجازه ورود به شعبه امنیت را نیافت:« تلفنی به ما گفتند نمی توانید بالا بیایید من گفتم چطور اجازه نمی دهید وقیتی سخنگوی قوه قضائیه گفته است که باید کفیل بیاوریم ، اما به من جواب دادند که ما از ایشان دستور نمی گیریم.

دوشنبه، فروردین ۲۰، ۱۳۸۶

برنامه نظارت بر حمایت از مدافعین حقوق بشر اعلام کرد:

ناهید کشاورز و محبوبه حسین زاده سریعا باید آزاد شوند

برنامه نظارت بر حمايت مدافعين حقوق بشر، برنامه اي مشترک از "سازمان جهاني مبارزه عليه شکنجه" [OMCT] و "فدراسيون بين المللي حقوق بشر" [FIDH]، اطلاعات جديدي را درخصوص دو تن از فعالان حقوق زن در ايران دريافت کرده است.
اطلاعات جديد:
برنامه نظارت از سوي منابع قابل اطمينان، از جمله انجمن ايراني دفاع از حقوق بشر مطلع شده است که خانم ناهيد کشاورز و خانم محبوبه حسين زاده، به عنوان دو تن از اعضاي کميته رسانه "کمپين يک ميليون امضا" مجدداً دستگير و بازداشت شده اند.
با توجه به اطلاعات رسيده، خانم ناهيد کشاورز و خانم محبوبه حسين زاده در تاريخ 2 آوريل 2007 درحال جمع آوري امضا براي عريضه مبارزه با تبعيض حقوق زنان در پارک لاله تهران دستگير شده اند.
ازطرف ديگر، خانم سارا ايمانيان، آقاي همايون نامي و خانم سعيده امين، به عنوان سه عضو ديگر اين کمپين، پس از گذراندن يک روز بازداشت [در اداره پليس] آزاد شده اند.
در تاريخ 3 آوريل 2007، خانم ناهيد کشاورز و خانم محبوبه حسين زاده به دادگاه انقلاب برده شده و در مدت بازجويي از آنها خواسته شده تا موافقت خود را مبني بر خاتمه دادن به فعاليت هايشان در "کمپين" اعلام کنند. و زماني که از انجام اين کار سرباز زده اند، آنها را به "اقدام عليه امنيت ملي" محکوم کرده و به زندان اوين منتقل کرده اند. آن دو درحال حاضر در بند 209 اين زندان بسر مي برند.
به علاوه، به آنها گفته شده که خواسته هاي "کمپين" برخلاف موازين اسلامي است. اين خواسته ها عبارتند از: رعايت حقوق مساوي زنان در مقوله وراثت؛ ارزش برابر بين زن و مرد به عنوان شاهد در دادگاه؛ پرداخت ديه مساوي براي زن و مرد؛ لغو داشتن چند همسر در آن واحد [براي مردان].
قابل ذکر است که خانم ناهيد کشاورز همچنين يکي از اعضاي مرکز فرهنگي زنان مي باشد که به طور مرتب گزارشات و مقاله هايي را براي وب سايت اين سازمان غيردولتي مهم [www.herlandmag.info] و وب سايت "کمپين" [www.weforchange.net] تهيه و تنظيم مي کند. به علاوه، خانم کشاورز به عنوان يک جامعه شناس با نشريات مهم کشور نيز همکاري مرتب دارد.
خانم محبوبه حسين زاده نيز يکي از اعضاي مرکز آموزش و تحقيقات سازمان جامعه مدني ايران است که اخيراً توسط نيروي انتظامي بسته شد [www.koneshgaran.net]. وي به عنوان روزنامه نگار وب سايت اين سازمان غيردولتي برجسته با هدف تحکيم و تعميق جامعه مدني فعاليت داشته است.
اطلاعات اوليه:
در تاريخ 4 مارس 2007، تعداد 33 فعال حقوق زن به دنبال يک گردهمايي مسالمت آميز و آرام در مقابل دادگاه انقلاب تهران که به منظور يادآوري روز بين المللي زن [8 مارس] انجام شده بود دستگير و بازداشت شدند. انگيزه ديگر اين گردهمايي اعتراض به محاکمه شش مدافع حقوق زن بود که به گردهمايي مسالمت آميز ژوئن 2006 و "کمپين يک ميليون امضا"يي مربوط مي شد.
قابل ذکر است که خانم ناهيد کشاورز، خانم محبوبه حسين زاده و همچنين خانم سارا ايمانيان در ماه مارس، يعني قبل از اينکه به قيد وثيقه آزاد شوند، دستگير شده بودند.
اقدامات مورد درخواست:
1. تحت هر شرايطي، سلامت روحي و جسماني خانم ناهيد کشاورز و خانم محبوبه حسين زاده را تضمين کنند.
2. اطمينان دهند که اين اشخاص هر چه سريعتر و بي قيد و شرط آزاد خواهند شد، زيرا که محکوميت آنها کاملاً مستبدانه است.
3. سريعاً به هرگونه اتهامات خودکامه عليه اين دو و 31 فعال ديگر که آنها نيز در زندان بسر مي برند پايان دهند.
4. سريعاً به هرگونه اقدام تهديدآميز و آزاردهنده عليه تمامي مدافعين حقوق بشر در ايران پايان دهند.
5. به مواد بيانيه مدافعين حقوق بشر، تصويب شده توسط مجمع کل سازمان ملل در تاريخ 9 دسامبر 1998، احترام گذاشته و آن را رعايت کنند. به ويژه ماده پنجم آن [قسمت اول] که مي گويد: "هر شخصي به صورت فردي يا گروهي و به هدف حمايت و ارتقاي حقوق بشر و آزادي هاي اصلي، اين حق را دارد که در سطوح ملي و يا بين المللي اقدام به تجمع مسالمت آميز نمايد" و همچنين ماده 8.2 که مي گويد: "هر شخصي به صورت فردي يا گروهي اين حق را دارد که در راستاي عملکرد بهتر و ترقي سازمان ها و ارگان هاي دولتي کشورش و همچنين حمايت از حقوق بشر و تحقق بخشيدن به آزادي هاي اصلي پيشنهاد يا انتقادهايي را مطرح نمايد".
6. به طور کلي، تحت هر شرايطي اطمينان دهند که در ايران مفاد حقوق بشر و آزادي هاي اصلي مطابق با استانداردهاي بين المللي حقوق بشر و ديگر دستگاه هاي بين المللي که توسط ايران نيز تصويب شده رعايت خواهند شد.
سایت روز آنلاین
مترجم: علي جواهري

یکشنبه، فروردین ۱۹، ۱۳۸۶

جنبش زنان در خيابان

پروين اردلان

سال ۱۳۸۵ با همه تنش‌ها و ناملايماتي که با خود داشت در عين حال سالي پرشور و انرژي بخش برايمان بود. سالي که نرخ رشد جنبش زنان تصاعدي بالا رفت و انفجار جنبش را نويد داد. سالي که در ۲۲ خردادش نيروهاي بسياري از جنبش دانشجويي و جنبش سنديکايي، جنبش زنان را حمايت کردند، کتک خوردند، زنداني شدند و اکنون بسياريشان از اعضاي فعال جنبش زنان هستند. سالي که کمپين يک ميليون امضا براي تغيير قوانين تبعيض آميز متولد شد و نه تنها بر فعاليت ما، که بر زندگي همه ما تاثير گذاشت.

براي ما فعالان اجتماعي که سياست‌هاي خياباني را امري فرهنگي و تاثير گذار بر ذهن‌ها وچشم‌ها مي‌ دانيم، سال گذشته نيز خالي از پيامد و بي توشه از تجربه در اين عرصه نبود. در واقع فعاليت‌هاي جمعي ما با ديگر اقشار و جنبش‌ها - و نه الزاما گروه‌هاي زنان - از حيطه يک گروه يا دو گروه فرا روي کرد و در گستره‌اي به پهناي کمپين يک ميليون امضا، فضاي سرد و وهم آلود پيرامونمان را سبز و رنگين کرد.

ادامه مطلب

اطلاعیه مرکز فرهنگی زنان در مورد دستگیری ناهید کشاورز و محبوبه حسین زاده

سیزدهم فروردین ماه 1385، تعدادی از اعضای کمپین یک میلیون امضاء به اتهام جمع آوری امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز در پارک لاله تهران دستگیر شدند. سه تن از آنان پس از یک شبانه روز آزاد شدند، اما بازداشت ناهید کشاورز و محبوبه حسین زاده ادامه یافت و آنان به زندان اوین منتقل شدند. این درحالی است که کمپین یک میلیون امضاء یکی از مسالمت آمیزترین حرکت های جنبش زنان است و جمع آوری امضاء برای درخواست تغییر قوانین حین آگاهی رسانی در زمینه حقوق و قوانین نه تنها جرم نیست بلکه وظیفه شهروندی تک تک ما زنان است. از این رو ما در مرکز فرهنگی زنان ضمن محکوم کردن دستگیری و ادامه بازداشت غیر قانونی ناهید کشاورز و محبوبه حسین زاده به خاطر جمع آوری امضاء، خواستار توقف تهدیدات علیه فعالان جنبش زنان و آزادی بی قید و شرط این دو فعال جنبش زنان هستیم.
دستگیری فعالان کمپین یک میلیون امضا، ما را با مسئله مهم دیگری یعنی وضعیت اسف بار زنان زندانی در بند تنبیهی زنان رو به رو ساخت که بی شک بخشی از این وضعیت حاصل قوانین ناعادلانه، تبعیض آمیز و غیرعقلانی است که بر زنان اعمال می شود و قربانیان اصلی چنین قوانینی خود زنان هستند. از همین رو تغییر و اصلاح قوانین به نفع زنان نه تنها یک خواست، بلکه ضرورتی اجتماعی است که اگر به آن پاسخ داده نشود عواقب و نابسامانی های اجتماعی بیشتری به همراه دارد. بازداشت شدگان (ناهید کشاورز و محبوبه حسین زاده ) را در روز اول به بند یک زندان اوین منتقل کرده اند، بندی که به «بند تنبیهی» یا «بند بازسازی نشده» شهرت دارد. این بند از زندان اوین بدترین بخش زندان است. در این بند زنان بسیاری بدون احساس مسئولیت از سوی مسئولان زندان اوین از یک طرف و بدون هیچ امیدی به روزنه ای در زندگی خود، در بدترین وضعیت ممکن بسر می برند. متاسفانه شرایط این بند و زنان ساکن آن جا تا به حدی دردناک و دشوار است که زنان زندانی نه تنها زندگی دیگران بلکه زندگی خود را نیز در خطر و انهدام و نیستی قرار داده اند و در این میان به نظر می رسد مسئولان حتا به تماشای نابودی آنان نمی نشینند چه برسد به تلاش برای ترمیم و اصلاح وضعیت آنان.
این قربانیان گناهکار، ساکنان دیار فراموش شده ای هستند که از نگاه قانون گذار، و مجریان قانون راه به جایی ندارند. ورود به بند یک زندان اوین «موهبتی اجباری» بود که نصیب دو تن از فعالان جنبش زنان شد تا از نزدیک نتایج نابرابر بی حقوقی زنان را ببینند، وگرنه ورود به زندانی که به "آخر دنیا" تشبیه می شود در بازدیدهای رسمی و تبلیغاتی جایی ندارد و پای روزنامه نگاران و فعالان اجتماعی هم کمتر به این زندان ها بازمی شود. از این رو ما در مرکز فرهنگی زنان، خواستار پاسخ گویی مسئولان زندان های کشور در مورد وضعیت بند یک زندان زنان اوین هستیم چرا که بی توجهی به حقوق زندانیان و شرایط زیست آنان را با هر جرم و محکومیتی که داشته باشند بی توجهی به حقوق انسانی آنان می دانیم. و از مسئولان مان که توجه به کارهای «بزرگ» در سطح بین المللی را به زندگی «کوچک» زنان زندانی بند یک زندان اوین ترجیح می دهند، می خواهیم لااقل به نهادهای مردمی و انبوه تشکل های زنان (از جمله مرکز فرهنگی زنان) اجازه دهند که از بند یک زندان اوین بازدید کرده و ضمن نیازسنجی از زنان آسیب دیده در این بند، در حد توان اندک خود بتوانند لااقل مشاوره های مددکاری، خدمات مشاوره ی حقوقی و بهداشتی خود را به این زنان زندانی ارائه کنند.
بی شک اگر مسئولان زندان اوین در مورد این زندانیان (که "خطرناک" بودن آنان نه به دلیل "فطرت شان" که به خاطر شرایط نامساعد زندگی و وضعیت نابسامان اجتماعی است) مسئولیتی احساس نمی کنند لااقل به تشکل های غیردولتی زنان امکان دهند که در حد توان شان پی گیر وضعیت آنان باشند. ما نه تنها نگران وضعیت عضو مرکز فرهنگی زنان (ناهید کشاورز) و نیز محبوبه حسین زاده هستیم بلکه نگران صدها زن زندانی هستیم که به عنوان انسان، حق دارند از وضعیت بهتری نسبت به آنچه در آن بسر می برند برخوردار باشند.
وضعیت خطرناک و نابسامان بند یک زندان اوین، ربطی به خود زنان زندانی این بند ندارد، بلکه به وضعیتی باز می گردد که زندانیان را در آن نگه داری می کنند. چرا که وقتی مسئولان قادرند بنا به اراده قانون (یا گاه غیرقانونی) عده ای را از آزادی انسانی شان محروم سازند حتما این توان را هم دارند که ترتیبی دهند که امنیت جسمی و روحی آنان نیز حفظ شود و برای زندگی سالم و انسانی تر آماده شوند. زندان، به خودی خود تنبیهی است برای انسان هایی که آزاد به دنیا آمده اند، اما ایجاد شرایط نامناسب و اسف بار در زندان ربطی به مجازات های قانونی و تنبیهی برای مجرمان ندارد. از این رو ما علاوه بر آن که به تداوم بازداشت غیرقانونی ناهید کشاورز و محبوبه حسین زاده به شدت اعتراض داریم و خواهان آزادی فوری آنان هستیم، بلکه از مسئولان می خواهیم هرچه سریعتر در مورد بند یک زندان زنان اوین اقدامات فوری و لازم صورت گیرد.
برای این منظور دست یاری به سوی هموطنان مان دراز می کنیم، به خصوص روزنامه نگاران، فعالان جامعه مدنی و نهادها و انجمن های زنانه که با یاری همدیگر و با اطلاع رسانی از وضعیت آنان و فعالیت های موثر خود بی تردید می توانیم سهم هرچند کوچکی در اصلاح و بهبود وضعیت زندان های زنان و یاری رساندن به زنان زندانی داشته باشیم.
مرکز فرهنگی زنان
شنبه 18 فروردین 1386

زنستان



جنبش زنان در خيابان/پروين اردلان
مروری بر اخبار زنان در سالی که گذشت/مريم ميرزا
مفهوم ”استقلال” در نگاه كنشگران جنبش زنان در ايران/ناهيد كشاورز
زنان از ضرب و شتم نیروی انتظامی شکایت می کنند: پلیس حق کتک زدن مردم را ندارد/ مریم حسین خواه
دانشگاه در سالی که گذشت: دانشجویان دختر پا به پای جنبش زنان / نسیم سرابندی
دنیای مجازی زنان در کهنه سال 85/نیلوفر انسان
سال 85: سال بازداشت، احضار، بازجویی، دادگاه /ستاره سجادی
دور دنیا با روز جهانی زن در سال 85/ترجمه و تالیف : مرجان نمازی
فهرست کتابهای حوزه مطالعات زنان منتشره در سال 1385 /نرگس طیبات



به یاد صدیقه دولت آبادی
شاید بتوان قبل از اینکه از خاطرات کودکیم و تصویری که از عمه صدیقه داشته ام بگویم، یادآور شوم که در بسیاری از رویارویی هایی که این زن پیشتاز در برابر خود می دید - که به بیش از صد سال پیش بر می گردند - این جملات رد و بدل می شدند: "خانم شما صد سال زود به دنیا آمده اید!" و از او می شنیدند که: "نه، من صد سال دیر به دنیا آمده ام وگرنه نمی گذاشتم شما زن را دست کم بگیرید."



:شهلا اعزازی
نقد و بررسي كتاب هاي حوزه زنان در سال 1384

در شرايط زندگي امروزي، در شهرهاي امروزي رسانه هاي جمعي يكي از مهم ترين پديده هاي زندگي اجتماعي را تشكيل مي دهند . زندگي انسان امروزي با رسانه هاي جمعي شكل گرفته است . رسانه ها امروز كليه اطلاعات ضروري براي زندگي فردي ، گروهي و اجتماعي را به ما ارائه مي دهند . كاركرد هاي عمده اي براي رسانه ها در نظر گرفته مي شود كه عبارتند از سرگرمي ، آموزش و اطلاع رساني .



:شهلا لاهیجی
گزارش هیئت امنای جایزه ی کتاب کتابخانه صدیقه دولت آبادی

از سال 1383 با تاسیس کتابخانه صدیقه دولت آبادی توسط مرکز فرهنگی زنان، این کتابخانه مبادرت به اهدای تندیس صدیقه دولت آبادی کرده است. تندیس از سوی کتابخانه صدیقه دولت آبادی و طبق رای داوران مدعو به کتاب برگزیده در حوزه مطالعات زنان اهدا می شود. تجارب به دست آمده طی این دو سال و با هدف تمرکززدایی از حرکت های مستقل اجتماعی و فرهنگی و دوری گزینی از محوریت تنها یک نهاد تصمیم بر این شد که در جهت استقلال کتابخانه و جایزه صدیقه دولت آبادی هیئت امنایی برای جایزه کتاب صدیقه دولت آبادی از سوی کتابخانه صدیقه دولت آبادی پیشنهاد شود. بدین ترتیب ازافراد مختلف دعوت شد تا برای حضوردرهیئت امنا نامزد شوند و سرانجام 9 نفر از میان فعالان اجتماعی، پژوهشگران، اساتید حوزه مطالعات زنان، ناشران، روزنامه نگاران، نویسندگان و شاعران زن به عنوان اعضای هیئت امنا انتخاب شدند. این هیئت در اولین جلسه خود، آیین نامه اجرایی جایزه تندیس صدیقه دولت آبادی را تدوین نمود و استقلال گروه را از «مرکز فرهنگی زنان» اعلام کرد.


گریستن در محضرمردم/منصوره شجاعی

تریبون همیشه به معنای موقعیت است. موقعیتی که برای رسانیدن پیام به مخاطبان بالقوه و بالفعل جریانی است که صاحبان تریبون برای پیشبرد آن تلاش کرده وفعال بوده اند.تریبون همیشه به معنای ارتباط مستقیم با مردم است.مردمی که ازراههای دورونزدیک برای شنیدن پیام ودیدگاه جریانی که تریبون را در اختیار دارد ، آمده اند. تریبون اما ،هیچگاه برای گریه کردن نیست. به دیگرمعنا گریه نیازی به تریبون ندارد. درانتهای هردلتنگی آنگاه که رهایی بر دیگرتمایلات چیره شود ، دیگراشک است و اشک که سرازیر می شود ودرهر محل و مکانی اسرار پنهانی ترین لایه های درونی جان های شیفته را آشکار می سازد.اما امسال در مراسم اهدای "جایزه کتاب صدیقه دولت آبادی" به مناسبت روز جهانی زن ، تریبونی که با خون دل به دست آمد ه بود، در لحظاتی نه چندان کوتاه ، بستر آرام رود اشک های کسانی شد که بغض فروخورده خویش را تنهاو تنها درپناه حضور مردم همدل و هم رای خویش شکستند و بار جان و دل سبک کردند.

بيانيه سازمان ديده بان حقوق بشر: فعالان حقوق زنان را آزاد کنید

نويسنده: سایت گویا
(نیویورک، هفتم آوریل 2007) – سازمان ديده بان حقوق بشر امروز با انتشار بیانیه ای از دولت ایران خواست فورا دو تن ازفعالان حقوق زنان را که روز اول آوریل دستگیر کرده آزاد کند و به آزار واذیت وتحت تعقیب قراردادن فعالان اجتماعی زنان پایان دهد.
درروزاول آوریل سال جاری، ماموران امنیتی چند تن ازفعالان حقوق زنان را که به جمع آوری امضا برای کمپین "یک میلیون امضا" آماده می شدند - پروژه ای جمع آوری یک میلیون امضا با درخواست پایان دادن به تبعیض علیه زنان درقوانین ایران - را دستگیر کردند. این کمپین شامل درخواست برای برابری شهادت زنان ومردان دردادگاه ، برابری حق ارث برای زنان ومردان، ازبین بردن چند همسری وبرابری پرداخت دیه درصورت مرگ یک زن ومرداست. دستگیری زنان یاد شده درپارک لاله تهران انجام شد وسه تن ازاین پنج تن دوروز پس ازدستگیری آزاد شدند.
فادی القادی یکی از مسئولین بخش خاورمیانه سازمان دیده بان حقوق بشر دراین زمینه گفت: " این دستگیری ها آخرین نشانه های این است که دولت ایران نمی تواند مردمی که تقاضای حقوق زنان را دارند، تحمل کند. ایران باید هدف گرفتن فعالان اجتماعی که فعالیت های مسالمت آمیز را دنبال می کنند، متوقف کند وبه قوانین حقوق بشر بین المللی وفادار بماند."
براساس گزارش شاهدان عینی درگفت وگو با سازمان دیده بان حقوق بشر، گروه کوچکی از فعالان حقوق زن به منظور جمع آوری امضا ازمردمی که ازپارک لاله عبورمی کردند خود را آماده می کردند که ماموران امنیتی لباس شخصی به آنها نزدیک شدند. ماموران به زنان یاد شده گفتند که فقط می خواهند که باآنها صحبت کنند، اما سپس اقدام به بازداشت این پنج تن کردند: محبوبه حسین زاده، ناهید کشاورز، سعیده امین، سارا امانیان وهمسرش همایون نامی.
براساس گفته های یکی از همکاران حسین زاده روز سوم آوریل، ماموران امنیتی پنج نفر یاد شده را به یکی ازشبعات دادگاه انقلاب منتقل کردند. مقامات دادگاه سپس از زندانیان خواستند تا ضمانت دهند که به فعالیت های خود در قالب کمپین خاتمه می دهند. اما حسین زاده وکشاورز از انجام این کارامتناع ورزیدند.
مقامات دادگاه به آنها گفتند فعالیت های آنها برخلاف اسلام ودولت است وآنها به این خاطر می توانند متهم وبه زندان اوین فرستاده شوند.
بعد از ظهر همان روز ماموران رسمی پنج زندانی را به قرارگاه پلیس در میدان نیلوفر تهران آوردند. جایی که امین، امانیان ونامی آزاد شدند. آنها سپس حسین زاده و کشاورز را به زندان اوین منتقل کردند.
شب چهارم آوریل، کشاورز با همسرش اززندان اوین تماس گرفت وبه او گفت که حسین زاده به بند عمومی زنان درزندان منتقل شده است. اوبه همسرش اطلاع داد که آنها شب گذشته اش را دربندمجازات زنان دراوین زندانی بودند.جایی که او وحسین زاده نگران سلامتی شان بوده اند.
وکلای کشاورز، برنده جایزه صلح نوبل شیرین عبادی ونسرین ستوده، روز چهارم آوریل به دادگاه انقلاب رفتند تادرمورددستگیری موکل خود تحقیق وپرس وجوکنند. مقامات رسمی دو وکیل یاد شده را از ورود به دادگاه ممنوع کردند وازاینکه بتوانند اطلاعاتی درمورد پرونده ای که علیه موکلانشان تشکیل شده اطلاعات کسب کنند، خودداری کردند.
مقامات رسمی همچنین از ملاقات خانواده های کشاورز وحسین زاده با آنها جلوگیری به عمل آورده اند. درروز پنجم آوریل، بستگان ودوستان هردوزندانی به زندان اوین رفتند وتقاضای ملاقات با آنها را کردند. مقامات زندان به آنها گفتند به دلیل عدم حضور رییس زندان، آنهاقادرنخواهند بود که زندانیان را ملاقات کنند وبه همین جهت باید موضوع را ازطریق دادگاه انقلاب پیگیری کنند. درداگاه، مقامات هیچ توضحی وتوجیهی درباره پرونده زندانیان یاد شده به دلیل اینکه قاضی دادگه حضور نداشت فراهم نکرده وبه آنها توصیه کردند که روز یک شنبه هفتم آوریل به این منظور بازگردند.
ایران یکی از اعضای میثاق بین المللی حقوق سیاسی و مدنی (ICCPR) است وبه همین جهت موظف است تا ازآزادی بیان و اجتماعات و برابری درپیشگاه قانون وجلوگیری از زندان خودسرانه، مانند زندانی کردنی که به دلیل اعمال یکی ازاین حقوق است، حفاظت کند. دولت ایران همچنین باید روندهای قانونی ورفتارهای انسانی با افرادی که درزندان به سرمی برند را نیزتضمین کند.
طی سال گذشته، دولت ایران آزارواذیت زنان مدافع حقوق بشر را شدت بخشیده است، به خصوص زنانی را که در"کمپین یک میلیون امضاء" فعالیت می کنند. درروز چهارم مارس، چهار روز پیش از روزجهانی زن، مقامات رسمی به صورتی مستبدانه ۳۴ تن از زنانی را که درکمپین بودند دستگیرکردند که دوتن از آنها بیش از دوهفته را درزندان انفرادی سپری کردند( http://hrw.org/persian/docs/2007/03/07/iran15453.htm )کشاورز وحسین زاده از جمله دستگیرشدگان بودند.
درحالی که همه زنان یاد شده سرانجام با پرداخت وثیقه آزاد شدند، آزارواذیت وپیگرد آنها همچنان ادامه دارد. درروزچهارم آوریل، مقامات رسمی، سه تن ازافراد زندانی شده را به نام های پرستو دوکوهکی، سارا لقایی وساقی لقایی به دادگاه احضارکردند تا روز یک یکشنبه برای پاسخ به اتهاماتشان درزمینه "اختلال درامنیت ملی ونظم عمومی ازطریق برگزاری تجمعات غیرقانونی" پاسخ دهند.
القادی دراین زمینه گفت: " دولت ایران باید کشاورزوحسین زاده را فورا آزاد کند و به آزار و اذیت و ایجاد مزاحمت برای کسانی که به صورت مسالمت آمیز در زمینه حقوق زنان کارمی کنند، پایان دهد. "
برای مشاهده عکس هاو شرح حال مختصر برخی از زنان زندانی شده در تاریخ چهارم مارس لطفا به آدرس زیرمراجعه کنید:http://www.hrw.org/photos/2007/iran03/index.html

شنبه، فروردین ۱۸، ۱۳۸۶

احضار 3 تن از دانشجویان دختر به دادگاه انقلاب

احضار 3 تن از دانشجویان دختر دستگیر شده در اسفند ماه ، به دادگاه انقلاب

کمیسیون زنان تحکیم :سه دانشجوی دختر دانشگاههای تهران و الزهرا که 13 اسفندماه امسال همراه 30 فعال زن دیگر به اتهام تباني براي اخلال در امنيت ملي و برهم زدن نظم عمومي از طريق تجمع غيرقانوني مقابل دادگاه انقلاب تهران بازداشت شده بودند روز چهارشنبه 14 فروردین ماه از سوی دایره ویژه امنیت دادسرای انقلاب ، تلفنی احضار شدند.
دادسرای انقلاب به مادر جلوه جواهری دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه الزهرا گفت که دخترش باید دوشنبه صبح در این دادگاه حاضر شود.
از زینب پیغمبرزاده دانشجوی تعلیقی کارشناسی جامعه شناسی دانشگاه تهران و سارا لقایی دانشجوی کارشناسی زبان ایتالیایی دانشگاه تهران نیز در تماس های مشابهی خواسته شد که صبح یک شنبه در این محل حضور یابند. پرستو دوکوهکی و ساقی لقایی دو روزنامه نگار بازداشت شده در 13 اسفند نیز تلفنی احضار شده اند.
احضار شدگان بر عدم حضور خود در صورت دریافت نکردن احضاریه کتبی تاکید کرده اند.
این احضار ها در حالی صورت می گیرند که ناهید کشاورز دانشجوی دکتری جامعه شناسی مدرسه عالی مطالعات اجتماعی پاریس و محبوبه حسین زاده ـ روزنامه نگارـ روز 13 فروردین به اتهام جمع آوری امضا برای کمپین یک میلیون امضا در پارک لاله بازداشت شده اند و هم اکنون در بند 1 عمومی زندان اوین در شرایط بسیار بدی به سر می برند.
13 اسفند ماه سال گذشته فعالین زنان در اعتراض به احضار 5 تن از فعالین زنان شرکت کننده در تجمع 22 خرداد میدان هفت تیر به دادگاه انقلاب ، در پیاده روی مقابل این دادگاه به انتظار اتمام محاکمه دوستانشان نشستند که به ضرب و شتم و بازداشت آنان ، متهمین پرونده و حتی وکیل مدافع یکی از متهمین توسط نیروی انتظامی منجر شد.

دیدار نسرین ستوده با موکلانش ناهید کشاورز و محبوبه حسین زاده

زنستان:
نسرین ستوده : پس از گذشت 5 روز بازداشت در اوین، هیچ اقدامی جهت رفع ابهام ازپرونده موکلانم صورت نگرفته است.
نسرین ستوده وکیل ناهید کشاورز و محبوبه حسین زاده نیز صبح امروز 18 فروردین برای امضای وکالت نامه محبوبه حسین زاده به زندان اوین مراجعه کرد و موفق به تنظیم وکالت نامه و دیدار با موکلانش شد. او درباره اتهام موکلانش به زنستان گفت: « طبق اظهار نظر موکلانم، اتهاماتی که تا کنون به آنها تفهیم شده است اقدام علیه امنیت ملی از طریق تبلیغ علیه نظام بوده است. بدیهی است که در روزهای آتی برای مطالعه پرونده موکلانم به دادگاه مراجعه می کنم » نسرین ستوده همچنین افزود:« طبق اظهار نظر موکلانم از روز 14 فروردین که قرار بازداشت آنها صادر شده و به اوین منتقل شده اند تا امروز که 5 روز می گذرد هیچ اقدامی اعم از بازجویی، یا هرگونه اقدامی جهت رفع ابهام ازپرونده موکلانم صورت نگرفته است.»
ستوده پاسخ به این پرسش که «اگر قرار کفالت برای آنان صادر شده، چرا به جای درخواست کفیل آنها را همچنان در بازداشت نگه داشته اند» را منوط به مطالعه پرونده کرد.

بازهم خانواده ها اجازه دیدار با قاضی یا بازپرس را نیافتند
صدیقه کشاورز: به ما گفتند حالا یک مدت باید بروید و بیایید تا جواب بگیرید!
صبح روز شنبه 18 فروردین خانواده های اعضای بازداشت شده کمپین برای پیگیری وضعیت ناهید کشاورز و محبوبه حسین زاده به دادگاه انقلاب مراجعه کردند. در آنجا نیز اجازه دیدار با قاضی یا بازپرس پرونده داده نشد . صدیقه کشاورز می گوید به ما گفتند حالا یک مدت باید بروید و بیایید تا جواب بگیرید. فقط گفتند برای ملاقات و همچنین تحویل لباس می توانید به زندان اوین مراجعه کنید ما هم به اوین رفتیم و ناهید ومحبوبه را دیدیم .
ناهید و محبوبه حسین زاده خودشان هم شب گذشته با خانواده هایشان تماس تلفنی گرفته بودند . محبوبه گفته است که در بند زنانی هستند که مرتکب قتل شده اند :« واقعا چهره تمام قوانین تبعیض آمیزی را که نقد می کنیم به طور عینی اینجا می بینیم. بند تنبیهی خیلی بد بود، خودزنی و دیگرزنی زیاد بود و خیلی احساس خطر می کردیم. رد چاقو روی بدن همه آنها وجود داشت ولی خودشان که مقصر نیستند. آنها خیلی وضعیت بدی دارند، هیچ کس هم کاری به کارشان ندارد. واقعا باید شرمنده بود از شرایطی که آنها دارند و کسی هم احساس مسئولیت نمی کند.»
محبوبه و ناهید از یاری و لطف زنان دربند عمومی گفته اند اما تاکید کرده اند که زندانیان این بند هم در شرایط نا برابری بسر می برند. ناهید گفته است « اینجا سلسله مراتب خیلی وحشتناک است. یکی ازبچه ها غش کرده بود ومن رفتم به مسئولان زندان گفتم حالش خیلی بد است باید برود بهداری، گفتند ببین این چقدر پررو است هنوز نیامده حرف می زند، من هم گفتم من اگر فعال حقوق زنان هستند بیخود می کنم خودم را فعال حقوق زنان بدانم ولی وقتی یکی جلوی چشمم پرپر می زند حرف نزنم ! اینجا یک جور زندان در زندان است و سلسله مراتب بیداد می کند. کار مسئولان را زندانی ها انجام می دهند آنها هم سلسله مراتب خودشان را دارند. اینجا همه چیز را باید خرید. آنهایی که وضعیت مالی خوبی ندارند برای بقیه کار می کنند. مثلا یک زن جوانی هست که مانند دخترکان معصوم می ماند شوهرش را کشته، ملاقاتی ندارد و اهل سراب است. برای زندانی ها مخصوصا زندانی های مالی کار می کند و هرکدام به او هفته ای 300 تومان می دهند. می دانی یعنی چی؟! هیچی !» طبق گفته آنها وضعیت بهداشتی و غذایی زندان هم چندان رضایت بخش نیست.

جمعه، فروردین ۱۷، ۱۳۸۶

اعتراض بيش از هزارتن به بازداشت دو تن از فعالان جنبش زنان



اعتراض بیش از هزار تن از فعالان جنبش های
اجتماعی و شخصیت های سیاسی و فرهنگی به
بازداشت غیرقانونی دو تن از فعالان جنبش زنان

جمعه 17 فروردین 1386

روز دوشنبه سیزدهم فروردین 1386، گروه هایی از اعضای کمپین یک میلیون امضاء به همراه خانواده های خود در برخی از پارک های شهر تهران جمع شده بودند تا ضمن برگزاری مراسم سیزده بدر، به جمع آوری امضاء از هموطنان شان بپردازند. چراکه از یک سو سنت حضور در فضاهای عمومی در روز سیزدهم فروردین (سیزده بدر)، سنتی بسیار دیرینه است که از سوی هیچ قانونی منع نشده و از سوی دیگر جمع آوری امضاء و طومار به عنوان مسالمت آمیزترین روش ممکن برای نظرخواهی از شهروندان نه تنها هیچ منع قانونی ندارد بلکه در کشور ما سنتی ریشه دار و سابقه ای دیرینه دارد. اما متاسفانه در این روز 5 نفر از اعضای کمپین که در پارک لاله تهران به همراه تعدادی دیگر از اعضاء و خانواده های خود مشغول برگزاری مراسم سیزده بدر و نیز جمع آوری امضاء بودند، توسط نیروهای امنیتی دستگیر و به بازداشتگاه وزرا منتقل شدند.
روز سه شنبه سه نفر از بازداشت شدگان (سارا ایمانیان، همایون نامی و سعیده امین) با سپردن ضمانت در دادگاه انقلاب، آزاد شدند، اما متاسفانه دو تن دیگر یعنی ناهید کشاورز و محبوبه حسین زاده به زندان اوین منتقل شدند و تاکنون نیز از آزادی آنان امتناع می شود.
با گذشت هفت ماه از آغاز به کار کمپین یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز، بارها اعضای کمپین با برخوردهای خشونت آمیز نیروهای امنیتی مواجه شده اند و این درحالی است که هیچ مرجع قانونی برای بازداشت کسانی که به جمع آوری امضاء می پردازند در قوانین جاری ما وجود ندارد. روند دستگیری ها و نحوه برخورد نیروهای امنیتی نسبت به رفتار کاملا مدنی فعالان کمپین یک میلیون امضاء بیانگر گسترش فشارها و محدودیت هایی است که نسبت به تمامی حرکت های قانونی و مسالمت آمیز اعمال می شود.
از این رو ما امضاء کنندگان ضمن اعتراض به فشارها، دستگیری ها و رفتارهای ناعادلانه و ضدحقوق بشری نسبت به فعالان جامعه مدنی، خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط ناهید کشاورز و محبوبه حسین زاده، دو تن از فعالان جنبش زنان و کمپین یک میلیون امضاء هستیم.
اسامی به ترتیب حروف الفبا:
آذر عباسي / آذرمیدخت محقق / آراز فنی / آرزو دهقان فر/ آرش بهمنی / آرش پاکزاد / آرش حسن نیا / آرش عاشوری نیا / آرش کاویانی زاده / آتنا کریمیان / آتوسا آتش بیز / آرمان امیری / آرمین امیر لو / آریا بصیری نیا / آزاد روشنی / آزاده آتین / آزاده اکبری / آزاده بابایي / آزاده ثبوت / آزاده کاظمی / آسیه امینی / آلیس آواکمیان / آمنه کلهر / آنا شادفر / آنا وانزان / آنان محرابیان / آناهبد رضوی / آناهیتا ابراهیمی / آناهیتا آتش بیز / آوا محمدی / آینه تقوی / آیت نیافر / آیدین اخوان / آیدین فرنگی
ابراهيم مددي/ ابراهیم رحمتی / ابراهیم عبدالله زاده / ابوالفضل فلاح / ابوالقاسم ايراني / احترام شادفر / احسان تهامی / احسان صيامي / احسان محبوب / احسان نوروزی / احمد احمدی / احمد خاندوزی / احمد خوشنویس / احمد زاهدی / احمد سیف / احمد محمدی / احمد مدادی / احمد مساحی / احمد نورحسینی / ارشيا نورحسیني / ارشیا خواجه نوری / اسد زمینی / اسد شقاقي / اسماعيل صادقي / اشرف السادات امید مهر / اشرف برادران / اشرف یوسفی / اعظم ابطهی / اعظم اصلانی / افرا شکرلو / افسانه برزویی / افسانه نعمتی / افشين فرهومند / افشین جمالی / افشین زارع / اقبال مهاجرانی / اقدس چرونده / اكبر عطري / الناز آتش بیز / الناز انصاري / الناز مظاهری / الناز ناطقی / الناز هاشم زاده / الهام آزاد / الهام پورطاهریان / الهام دانشمندی / الهام رضاخاني / الهه امانی / الهه سروش نیا / الهه موسوی / امير كامكار / امید ایران مهر / امید حبیبی نیا / امید معماریان / امیر امیرقلی / امیر حسین افراسیابی / امیر راعی فرد / امیر عباس نخعی / امیر فرشاد ابراهیمی / امیر نیک پی / امیر یعقوبعلی / امیرحسین اعتمادی / امیرحسین صلواتی / امیرحسین مولایی / امین احمدیان / امین فرخی / امین کریمی موید / امینه صدری / انور خامه اي / اوختای حسینی / ايران باقري (آزاده) / ایران پرورش / ايرج كيا / ايمان پاك نهاد / اکبر مهدی / اکرم صادقی / اکرم لطفی زاده / ایرج عروجی / ایلگار صمدزاده / ایمان بهبودی / ایمان محمدی / ایمان مظفری / ایمان ممدینی
بابك پاكزاد/ بابک ابراهیمی / بابک احمدی / بابک تقوی / بابک نصیری / باربد گلشیری / باقر عباسي / بانو صابری / بردیا حیدری / بنفشه رمضانی / بنفشه واعظي / بهار بهساز / بهار صابری / بهار نارنجی / بهاره بقائی / بهاره شهروزی / بهاره محمدی / بهاره ميرزا حسين / بهاره هدایت / بهجت حسینی / بهرام دزكي / بهرام رفیعی / بهرام ظهیر اعظمی / بهرام عباسی / بهرنگ زندی / بهروز خوشباف / بهروز محمدیان / بهزاد اسلامی مسلم / بهزاد باپیروند / بهزاد مهراني / بهزاد هوشمند / بهشید نجفی / بهمن احمدی امویی / بهمن حميدي / بهمن نیرومند / بهنام دارايي زاده / بهنام عباسی فر / بهنام کیانی / بهنوش عامری / بیتا جهانشاهی / بیتا صمدی / بیتا طاهباز / بیتا قابل رحمت / بیتا نجد احمدی / بیژن اشیدری / بیژن پیرزاده / بیژن مشاور / پدرام زهتاب فرد / پرستو دوکوهکی / پرنیان بنی احمد / پروانه قاسمیان / پروانه وحید منش / پروين جلايي / پروين حسن پور / پروین اردلان / پروین امیرزاده / پروین دانا / پروین ضرابی / پروین کریم زاده / پریا ثمر / پریچهر کیانیان / پریسا الوندی / پریسا انصاری / پریسا سبحانی / پریسا شکور زاده / پریسا شیبانی / پریسا صحتی / پریسا محکمی / پریسا کاکایی / پرینار اتابکی / پریناز نعیمی / پژمان خرسند / پژمان رحیمی / پژمان موسوی / پژهان مختاری / پگاه حمزه ای / پگاه سلامی / پناه فراد بهمن / پوریا اعلامی / پويان مقدسي / پویا پویایی / پویا سودآوری / پویا نعمتی پویان سرداری / پيام ابوطالبي / پیمان سیدحسینی / پیمان عارف / پیمان مجتهد پور / پیمان ملاز
تارا سپهری فر / تارا نجد احمدی / ترانه امیرتیموری / ترانه بنی یعقوب / ترانه راد / تهمینه بهرام علیان / تکین آغداشلو / ثریا یعقوبی
جادی میرمیرانی / جاويد جاويدان / جعفر پناهی / جعفر رسولی / جلوه جواهری / جواد خردمند / جواد لگزيان / جواد موسوی خوزستانی / جوانه جواهری
حامد بهلولی / حامد محمدی / حبیب عباسیان / حجت منتظری / حجت نارنجی / حدیث جاودانی / حسن ابراهیمی / حسن حسين پور / حسن درويش پور / حسن رضایی / حسن زارع زاده اردشیر / حسن سهیلی فر / حسن عربزاده حجازی / حسن نيكبخت / حسين اكبري / حسين پوررضا / حسين حرداني / حسين سرحدي‌زاده / حسین انسان / حسین باقرزاده / حسین تقی نیا / حسین جاوید / حسین خوشرو / حسین شهرابی / حسین قاضیان / حسین میرکریمی / حسین ورجاوند / حمدعلي بنيحسن / حميد بي‌آزار / حميد فريد / حميدرضا عسكري نژاد / حمید امینی / حمید پیمانی / حمید حمیدی / حمید دباشی / حمید سرداری / حمیدرضا جهانگیری / حمیدرضا رضایی / حمیدرضا عسگری نژاد / حمیده آزاد / حنیف مزروعی / حوریه حسین پور
خدیجه مقدم / خسرو باقري / خسرو خواجه نوری
دارين داريوش / داریا زینال نیا / داریوش قلی زاده / داریوش مرادی / داریوش کشمیری / دامون گلریز / دانیال آذری / داود مایلی / داوود محمدی / دیوید اعتباری / دیوید شیبانی
راحله عسگری زاده / رامتین زارعی / رامش احمدی / ربابه جلیل نژاد / رجا احمدی / رحيم صيامي / رزا قراچورلو / رستاخیز افشار / رضا احمدی / رضا ترابی / رضا خندان / رضا دهقان / رضا سلمانی / رضا شنطیا / رضا عابد / رضا قاضی نوری / رضا گوهرزاد / رضا مرادي اسپيلي / رضوان مقدم / رضي جعفرزاده / رقیه تیموریان / رقیه خاندوزی / رها رحیمی / روح الله محمدی / روح الله کلانتری / روح انگيز شعاعيون / روحی افسر / رودابه مختاری / روزبه آغاجری / روزبه درنشان / روزبه شفیعی / روزبه فرهومند / روزبه كريمي زاده / روزبه گیلاسیان / روزبه میرچرخچیان / روشنک قیاسیان / رویا پاکزاد / رویا زارع / رویا صحرایی / رویا طلوعی / رکسانا ستایش / ریحانه حقیقی / ریحانه نامدار
زارا امجدیان / زری سالاری / زمزم زمانی / زهرا بیگدلی / زهرا پهلوان / زهرا جغتین / زهرا حق دوست / زهرا سرحدي‌زاده / زهرا صادقی / زهرا علی کردی / زهرا فرج زاده جلالی / زهرا قنبری / زهرا نگهبان / زهره ارزنی / زهره اسدپور / زهره امین / زهره تنکابنی / زهره شجاعی / زهره صيامي / زهره عراقی / زهره موحدی / زیبا جهاندار / زیبا لاهیجی / زینب پیغمبرزاده
ژاله شادی طلب / ژاله سالاری / ژاله طالب حریری / ژاله کاظمی / ژيلا بشيري / ژیلا بنی یعقوب / ژیلا مدنی / ژینوس رامین
ساچلی افلاکی/ سارا ایمانیان / سارا حافدی / سارا حسینی / سارا قاسمی / سارا لقایی / سارا لقمانی / سارا محمدی / سارا مشحون / سارا معظمیان / سارا نیری / سارا کاویانی زاده / سارا کریمی / ساسان آقایی / سالار اشعری / سالومه دریا گشت / سامانه رسول پور / ساناز کیهانفر / سپیده پورآقائی / سپیده گیلاسیان / سپیده یوسف زاده / ستار اميني / ستاره بابکی / ستاره داور پناه / ستاره سجادی / ستاره مالکی / سجاد جلالی / سحر ابونصر / سحر افاضلی / سحر رحمانی / سحر سجادی / سحر مرانلو / سراج الدین میردامادی / سروش مظفر مقدم / سعيد نيكويي / سعيده علي پور / سعید پور حیدر / سعید حبیبی / سعید قاسمی نژاد / سعید معدلی / سعید ناطق / سعید نعیمی / سعید کلانکی / سعیده اسلامی / سفیه اسکندری / سلماز شریف / سلمان شاملو / سمانه سوزانی / سمانه فرید / سمیرا شاهرخ / سمیرا صدری / سمیرا کلهر / سمین حاکمی / سمینه بچاری / سمیه حسینی / سمیه رشیدی / سمیه فرید / سمیه مظلومی / سها تفرشي / سهراب حسني / سهراب رزاقي / سهراب مهدوی / سهند عارف / سهيل آصفي / سهيلا بيگلر خاني / سهيلا وحدتي / سهیلا تنباکوزاده / سهیلا هاشمی / سودابه کاظمی / سودابه کریمی / سوده امين / سوسن طهماسبی / سوسن مدنی / سولماز مقدم / سونا رهبر / سونیا شرف جهانی / سونیا غفاری / سيامك اميني / سيامك طاهري / سياوش سعادتيان / سيف الله اكبري / سيمين بهبهاني / سیامک سیاوشی / سیامک فرید / سیامک ناصری / سیاوش جلیلی / سیاوش سعادتیان / سیاوش عبقری / سیاوش فرجی / سیاوش کشمیری / سید فرید حسین زاده / سید مهدی علوی / سیروس کفایی / سیمین دها / سیمین مرعشی / سینا جاویدی / سینا مالکی
شادی احمدی/ شادی جنتی / شادی صدر / شادی یزدانی / شاهین زینعلی / شایا شهوق / شبنم خطیبی / شرین مفاضلی / شعله ایرانی / شعله شاهرخی/ شهاب فیضی / شهرام شیدایی / شهرام فرزانه فر / شهرام قنبری / شهرام ناصری / شهرزاد عالم فتحی / شهرزاد هادیان / شهریار ارمی / شهریار مندنی پور / شهلا اعزازی / شهلا انتصاري / شهلا شفیق / شهلا عبقری / شهلا لاهیجی / شهلا محسنی / شهلا مرادی / شهلا نصرت / شهلا نوری / شهین شکاری / شيوا شناوري / شیرین اردلان / شیرین عبادی / شیرین موسوی / شیرین ناجی / شیرین ناز مظاهری / شیما فرزاد منش / شیوا دولت آبادی / شیوا شناوری / شیوا نظرآهاری
صادق فقيرزاده / صدرالدین زاهد / صديقه اميني / صديقه دبستاني / صدیقه بیگدلی / صدیقه کشاورز / صفا پوینده / صفورا شاه محمدی / صفورا نوربخش / صنم دولتشاهی
طاهره ماشاالله / طلعت تقی نیا / طيبه اخوان مقدم / طیبه علیرضایی
عارف بلند نظر / عارف دانیالی / عاطفه ایزدیان / عاطفه شفیعی / عاطفه یوسفی / عالمتاج شيرازي / عباس حسيني / عباس مخبر / عبدالله مومنی / عبداله عرفان طلب / عرفان افضلی / عزت گوشه گیر / عزت همتیان / عشرت طاهری / عطیه طاهری / عطیه عطایی / عطیه وحیدی منش / عفت ماهباز / عفت محبوب / علي اميني / علی اصغر ذوالقدر / علي سنبلي / علي ظهيري / علي فايض پور / علي مغازه اي / علي نعيم / عليرضا كرماني / علی اخوان / علی اکبر امید مهر / علی اکبر خراسانی / علی اکبر موسوی خوئینی / علی جلیلوند / علی دلیری / علی دماوندی / علی دهقان / علی رضا شعبانی شجاعی / علی رنجی پور / علی روزبهانی / علی سلامی / علی شاملو / علی صادقی / علی عباسی / علی عبدی / علی قائدی / علی مصلحی / علی معظمی / علی ملیحی / علی کلایی / علیرضا ارشادی فر / علیرضا حسین خواه / علیرضا صرافی / علیرضا کاشانی / عماد برقعه ای / عماد عباسی / عيسي سحرخيز / عیسی عادلی
غزال کیهان فر / غزاله محمدی / غزل گلشیری / غلام حبیبی
فائزه اثنی عشری / فائزه محمدی / فاطمه آرام نژاد / فاطمه الله وردی / فاطمه خوشرو / فاطمه دهدشتی / فاطمه سرحدي‌زاده / فاطمه شاه نظری / فاطمه شاهی / فاطمه شجاعي نيا / فاطمه صمدی / فاطمه فرهنگ خواه / فاطمه گوارایی / فاطمه مسجدی / فاطمه مقدم / فاطمه موسوی / فاطمه نجاتی / فتانه عباس فر / فتانه فراهانی / فتانه کیان ارثی / فخری شادفر / فخری نامی / فراز یکیتا / فرانک فرید / فرحناز جمالی / فرخ قره داغی / فرخنده جبارزادگان / فرخنده جوان / فرزاد جاسمی / فرزاد فرحبخش / فرزاد مسافری / فرزان فيروزه اي / فرزانه آئینی / فرزانه آقايي پور / فرزانه شادفر / فرزانه ضیا / فرزانه طاهری / فرزانه مرادی / فرزانه هفتانی / فرشاد شعبانی / فرشاد قره داغی / فرشين كاظمي نيا / فرناز سیفی / فرناز معمار زاده / فرناز وفایی / فرنوش تهراني / فرهاد توانا / فرهاد حیدری گوران / فرهاد فرهادي / فرهاد مجدآبادی / فرهاد موحدیان / فرهاد کبیر / فروغ قره داغی / فروغ نیری تمیمی / فريبا داوودي مهاجر / فريبرز رييس دانا / فریبا مجد / فریبا نکو زلبان / فریبا وفی / فریبا یگانه اهنگ / فرید هاشمی / فریده جلالی / فریده عرب زاده / فریده غائب / فریده فیروز بخت / فریده میرزایی / فریده یزدی / فریدون فارسی / فواد شمس / فواد مجیدی / فيروز فيروزه اي / فیروزه فروردین / فیروزه ملت دوست / فیروزه مهاجر/ قاسم عطائی عظیمی
كاظم طاهري / كاظم فرج‌الهي / كافيه عليمرادي / کاظم شکری / کاظم علمداری / کاظم موسوی / کامبیز سلطانین / کامبیز گرمستانی / کامران بزرگ نیا / کامران طاهباز / کاوه ستایش / کاوه ضرغامی فر / کاوه مشکات / کاوه مظفری / کاوه کرمانشاهی / کتایون رهبر / کتایون گودرزی / کتایون مقدم / کوروش تاجی / کوروش گلنام / کوشیار پارسی / کوهیار گودرزی / کیانوش سنجری / کیوان بصیری مژدهی / كيوان صميمي / کیوان مهاجر / کیوان مهجور / کیوان مهرگان / کیومرث اتابکی / کیومرث سلیمانیان / کیومرث کاویانی زاده
گرجی مرزبان / گلرخ سپاسدار / گلناز ملک / گلناز نخعی / گندم احتشام / گوهر بیات / گیتا احمدی / گیتا طاهباز / گیسو فغفوری / گیلان نصیری / گیلدا فرید مجتهدی
لادن سلامی / لوا زند / ليلا موري / ليلی مظاهری / لی لی اسلامی / لیلا مسلمی/ لیلا نظری / لیلا هاشمیان
مائده شفیعیان / مارال فرخی / ماری نکودست / مازيار سميعي / مازیار رایج / مازیار سیدنژاد / مانا طلوعی فر / ماندانا چترچی / مانی عالم زاده / مجتبی رزمی / مجتبی فتحی / مجتبی ملک / مجيد توكلي / مجيد تولّايي / مجيد مددي / مجيد ملكي / مجید اشرف نهاد / مجید کامیار نژاد / محبوبه شيخي / محبوبه عباسقلی زاده / محبوبه ورمزیار / محتوم حبیبی / محسن اسدالهي / محسن حكيمي / محسن رخش خورشید / محسن شمشیری / محسن مالجو / محسن نژاد / محمد اسماعیل ساوری / محمد آشور / محمد افراسیابی / محمد بهزادي / محمد جواد روح / محمد جواد طواف / محمد حاجي‌زاده / محمد حسیبی / محمد رجبی / محمد رضا احمدی / محمد رضوانيان / محمد صادقی / محمد صادقیان / محمد صالحی زاده / محمد صفوی / محمد علی صفویه / محمد فرج پور / محمد مهدی یوسفی / محمد میرزاخانی / محمدرضا رحيمي راد / محمدرضا عباسی / محمدرضا نظری / محمدعلي بني‌حسن / محمدعلي عمويي / محمود صادق پور / مرتضي قصدي / مرتضی طلاکوب / مرتضی ناعمه / مرتضی ورمزیار / مرجان انصاری / مرجان خداویسی / مرجان نمازی / مرضیه خضری / مرضیه دیلم صالحی / مرضیه محجوبی / مرضیه همتی / مرضیه وفامهر / مريم افشار / مريم رحماني / مريم محبوب / مریم اردلان / مریم اسلام زاده / مریم افشنگ / مریم بهرمن / مریم تقوی / مریم تهرانی / مریم حبیبی / مریم حسین خواه / مریم زندی / مریم شبانی / مریم صفری / مریم صمدی / مریم ضیا / مریم فانی / مریم محسنی / مریم ملک زاده / مریم میرزا / مریم نجاتی / مریم وزیری پاشکام / مریم کسای / مریم کیان / مریم یوسفی / مزدک پاکزاد / مژده دقیقی / مژگان امیری / مژگان تقی نیا / مژگان غفاریان / مژگان ملکیان مسعود امیدی / مسعود بهنود / مسعود رجايي / مسعود شب افروز / مسعود شکری / مسعود عاشوري / مسعود مجیری / مسیح پویان / مصطفي تنها / مصطفي طاهري / مصطفی دهقان / مصطفی رضایی / مصطفی صداقت جو / مصطفی ملک نهاوندی / معصومه تقی پور / معصومه ضیا / معصومه قلی زاده / معصومه لقمانی / معصومه مختاری / ملوک ملاحسینی / مليحه رضايي / ملیحه پویا مهار / منصور اسانلو / منصور بهكیش / منصور حيات‌غيبي / منصور درياباري / منصوره بهکیش / منصوره شجاعی / منوچهر کیوان / منيژه گازراني / منیر لطیفی / منیره برادران / منیره کاظمی / منیژه گازرانی / منیژه مرعشی / منیژه نجم عراقی / منیژه حبشی / منیکا دالبی / مهدي فخر زاده / مهدی افشار نیک / مهدی داودی / مهدی صفوریان مهدی عربشاهی / مهدی فخرزاده / مهدی قلی زاده اقدم / مهدی مجتهدی / مهدی محسنی / مهدی مفاخمی / مهدی موسوی / مهدی وزیری نسرین / مهدیه گلرو / مهدیه موسوی / مهدی وزیزری نسرین / مهران آتش بیز / مهران ایمن پور / مهران حمزه ای / مهران کوشا / مهرانگیز کار / مهراوه خوارزمي / مهرداد بزرگ / مهرداد زال / مهرداد شهلایی / مهرداد گورکن / مهرزاد ابطحی / مهری رنجبر / مهری محمدی / مهزاد امید مهر / مهسا ابراهیم پور / مهسا باقرزاده / مهسا جزینی / مهسا شکرلو / مهشاد حائری / مهشید راستی / مهشید مهرپرور / مهناز ابراهیم پور / مهناز امید مهر / مهناز فرید / مهناز محرابی / مهوش یمینی / مهین افرانی / مهین خدیوی / مونا برهانی / مونا شافعی / مونا گینی / ميترا خلعتبري / ميرمحمود يگانلي / مينا سري / مينا مولايي / مينا ميرزا حسين / مينا ميرزاحسين / میترا بهادری / میترا بهادریان / میترا شجاعی / میترا فرید / میترا نهچیری / میترا یوسفی / میثم قهوه چیان / المیرا علی حسینی / میلاد معینی / مینا اصلاحی / مینا پویا / مینا صفار / مینا عبدالصمدی / مینا نقش نهاد / مینو فیروزنیا / مینو مرتاضی
نادر اسدالهي / نادر حاج محسن / نازلی فرخی / نازنین قهرمانی / نازنین محکمی / نازي اسكويي / نازی کیوانی / ناصر اشجاري / ناصر زرافشان / ناصر سلطانی / ناصر نصرالهي / نامیه اصفهانیان / ناهيد خيرابي / ناهيد صفايي / ناهید توسلی / ناهید جعفری / ناهید حدادی / ناهید خیرابی / ناهید علی طالب / ناهید قاسمی / ناهید میرحاج / نجف رحيمي / نجمه خبازی کناری / نجمه زارع / نرگس جودکی / نرگس سرداری / نرگس سید حسینی / نرگس طیبات / نرگس عظیمی / نرگس محمدی / نزهت حافظي / نسترن مسائلی / نسترن ساوری / نسترن سید حسینی / نسترن فيروزه اي / نسترن موسوی / نسرين اوجاقي / نسرين طاعتيان / نسرين فرهومند / نسرین اردلان / نسرین افضلی / نسرین ستوده / نسرین سیاوشی / نسیم بنی کمالی / نسیم سرابندی / نغمه خبازی کناری / نغمه رضایی / نفيسه زارع / نگار انسان / نگار باقری / نگار رهبر / نگار صالحی زاده / نگار ملک / نگار ملک محمدی / نگين فيروزه اي / نورالدين پزشكي / نوشابه امیری / نوشین احمدی خراسانی / نوشین جعفری / نوشین کشاورز نیا / نوید کرمانی / نيره توكلي / نیره توحیدی / نیره مجدی / نیلوفر انسان / نیلوفر فروتن / نیلوفر گلکار / نیلوفر مهدیان / نیلوفر کشمیری / نیما احمدی / نیما صفار / نیما قاسمی / نیما نامداری / نیوشا درخشان / نیکی ایران
وجیهه مقدم / وحدت احمدپور / وحید پوراستاد / وحید رضا مصوری / ولي رحيم‌زاده / ونوشه آریا / ویدا بیگلری / ویکتوریا آزاد
هاجر حسین خواه / هادر بهرامی / هادی زیانی / هادی عابدی / هادی فاطمی / هادی یوسفی / هاسمیک آزاد خوان / هاله اجندی / هاله سلحشور / هاله قریشی / هانا دارابی / هانيه بختيار / هانی مهاجر / هانیه سالک / هانیه سلیمی / هانیه عباسی / هدی توحیدی / هدی رزاتی / هدی هاشمی / هدی کیانی راد / هژير پلاسچي / هما مداح / همایون نامی / همایون نوبرانی/ همت حافظي / هوشیار حسینی / هومن آقاسی بیگ
ياسر عزيزي / يداله نجفي / يوسف پژوم / يونس اورنگ خديوي / یاسر بیگی / یاسمن تورنگ / یاسمن دادور / یاسمن فضیلی / یاسمین داداشی / یاسین محمدی / یاشار گرمستانی / یاور اعتماد / یمین ترنگ / یوسف صفاری

پنجشنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۸۶

چه کسی پاسخ‌گوست؟

زنستان: خانواده‌های ناهيد کشاورز و محبوبه حسين‌زاده در مراجعه به زندان اوين و دادگاه انقلاب، باز هم بی‌پاسخ ماندند!

روز پنج شنبه خانواده های بازداشت شدگان (ناهید کشاورز و محبوبه حسین زاده که در روز سیزدهم فروردین ماه به جرم جمع آوری امضاء در پارک لاله دستگیر شده اند) به همراه جمعی از کسانی که نگران وضعیت این دو فعال حقوق زنان هستند، به زندان اوین مراجعه کردند. صدیقه کشاورز (خواهر ناهید کشاورز) در مراجعه به مسئولان زندان اوین خواستار دیدار با خواهرش شد، اما مسئولان زندان به این بهانه که دادیار زندان حضور ندارد فقط با ارائه شماره پرونده بازداشت شدگان، آنان را به دادگاه انقلاب رجوع دادند.
صدیقه کشاورز که از شهرستان برای دیدن خواهرش آمده است به همراه خود برای ناهید کشاورز لباس آورده بود اما مسئولان از تحویل لباس ها نیز امتناع کردند و گفتند که فقط روزهای شنبه می توانند لباس برای زندانی بیاورند. خانواده های بازداشت شدگان بعد از مراجعه به زندان اوین به دادگاه انقلاب مراجعه کردند اما آن جا نیز پاسخ منفی شنیدند. در دادگاه انقلاب هم به بهانه اینکه قاضی کشیک در دادگاه حضور ندارد، از پاسخگویی به خانواده ها امتناع کردند و به آنان گفتند که روز شنبه مراجعه کنند.
لازم به ذکر است که ناهید کشاورز طی تماس تلفنی به همسرش ضمن ابراز نگرانی خود از وضعیت زندان گفته است که هر جامعه شناسی اگر می خواهد جامعه ایران را بشناسد لازم است که زندان زنان را ببیند. رسیدگی به وضعیت اسفبار کلیه زنان زندانی در اوین و به ویژه بند یک (بند تنبیهی) از مهم ترین مواردی است که محبوبه حسین زاده و ناهید کشاورز طی تماس تلفنی خود به آن تاکید کرده اند.

شیوه جدید آزار و اذیت فعالان جنبش زنان !

ناهید کشاورز: اینجا آخر دنیاست!


شیرین عبادی: آنان بر خلاف آیین نامه مربوط به زندانیان در خصوص نگه داری طبقه شده ی متهمان و مجرمان عمل کرده اند
پس از بی پاسخ گذاشتن وکلای بازداشت شدگان، بعد از ظهر چهارشنبه 15 فروردین خانواده های اعضای بازداشت شده کمپین یک میلیون امضا مجددا به دادگاه انقلاب مراجعه کردند. نادر حاج محسن، همسر ناهید کشاورز دراین باره می گوید: « به ما هم اجازه ملاقات با قاضی یا بازپرس پرونده داده نشد، فقط تلفنی به ما گفتند هنوز تحقیقات تمام نشده است و بهتر است بروید هفته آینده بیایید. من گفتم اما اگر قرار کفالت صادر شده خب بگویید مدارک بیاوریم اما پاسخی ندادند.»
چهارشنبه شب ناهید کشاورز و محبوبه حسین زاده با خانواده هایشان تماس گرفتند و خبر از تغییر سلولشان دادند. ناهید به همسرش گفته است :« دیشب ما را به بند یک تنبیهی زنان فرستاده بودند. آنجا آخر دنیا بود! در آنجا دخترانی را دیدم که روی دست هایشان صدها اثر زخم خودکشی بود و برای همین بیش از گذشته به این نتیجه رسیده ام که واقعا قوانین ما نیاز به تغییر دارد» ناهید کشاورز در این مکالمه تلفنی با همسرش علاوه بر تاثر شدید خود از درد و فلاکت زنان در بدترین بخش زندان زنان (به طوری که طبق گفته ناهید، محبوبه حسین زاده تمام شب از مشاهده صحنه های دردآور زندگی آن زنان شوربخت گریه کرده بود)، هم چنین خطرات جانی که در آن شب آنان را تهدید کرده بود را نیز مطرح کرد.
طبق گفته ناهید آنها را امشب (چهارشنبه شب) به بند 3 عمومی زنان منتقل کرده اند و تازه توانسته اند بعد از سه روز چای بخورند. آنها تاکنون مورد بازجویی قرار نگرفته اند:« اینجا هیچ کس پاسخگو نیست».

شیرین عبادی در پاسخ به این پرسش که آیا چنین برخوردی با زندانی مغایرتی با حقوق زندانی ندارد، می گوید :« آنان بر خلاف آیین نامه مربوط به زندانیان در خصوص نگه داری طبقه شده ی متهمان و مجرمان عمل کرده اند. بازداشت اعضای کمپین یک میلیون امضا حداکثر احتیاطی است، بدین معنا که نباید در کنارجانیان سابقه دار نگه داری شوند. در واقع آنها زندانی را از حقوق شان محروم کرده اند. حتی اگر به ادعای دادستان جرمشان امنیتی باشد پس چرا در بخش جانیان و بدون حداقل امکانات رفاهی و غذایی نگه داری می شوند؟

چهارشنبه، فروردین ۱۵، ۱۳۸۶

انعکاس خبر بازداشت در رسانه‌های مختلف



انگليسي ها رفتند، زنان راهي اوين شدند / فریبا صراف / روز آنلاین
وكيل بازداشت‌شدگان كمپين يك ميليون امضا دست خالي بازگشت /روزنامه سرمایه
شیرین عبادی: موكلانم را هرچه زودتر آزاد كنيد اگرنه به اقدامات بين‌المللي متوسل مي‌شوم /کانون زنان ایرانی
گفتگو با همسر ناهید کشاورز: تكليف پرونده را زودتر مشخص كنيد/کانون زنان ایرانی
گفتگوی رادیو صدای آلمان با شیرین عبادی، وکیل بازداشت شدگان و نادر حاج محسن، همسر ناهید کشاورز
کشاورز و حسین زاده بار دیگر در بند دویست و نه
دستگیری ناهید کشاورز و محبوبه حسین زاده: دومین بار دریک ماه /شهرزاد نیوز
فعال زن آزاد و 2 فعال به اوين منتقل شدند /بی بی سی
برای خنده های همیشگی ناهید/فرناز سيفي
این بار چه بهانه ای برای در بند کردن زنان دارید؟/مریم حسین خواه
گفتگو با سارا ایمانیان از بازداشت شدگان روز 13 فروردین در پارک لاله /ادوار نیوز
سیزده (در پارک لاله چه گذشت؟)/ ذهن سیال
مطالبات زنان يا پاشنه آشيل ؟/فهیمه خضر حیدری
بازداشتی های سیزده بدر را دریابیم/ تریبون آزاد
خدمت‌گذاران سرکوب/عروسک کوکی
به اتهام آگاهی/ مریم میرزا
زنان، در پس و پيش سال نو/آسیه امینی
بازهم دستگيری و بازهم زن / نوشته های یکی از اعضای کمپین از پارک لاله
هیچ کس با مطالبات زنان مشکلی ندارد جز قدرت طلبان./پریسا کاکایی
بازداشت تعدادی از فعالان حقوق زنان در پارک لاله / بی بی سی
دستگيري زنان به جرم جمع آوري امضا/روز
آخرین خبر از وضعیت بازداشت شدگان کمپین یک میلیون امضا
بازداشت پنج تن از اعضای کمپین یک میلیون امضا / رادیو زمانه
پنج تن از اعضاي كمپين يك ميليون امضا بازداشت شدند / روزنامه اعتماد ملی
بازداشت فعالان حقوق زنان در پارك لاله / رادیو آلمان
بازداشت پنج تن از اعضاي كمپين يك ميلون امضا در پارك لاله/کانون زنان ایرانی http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2007/04/070402_shr-women-arrest.shtml
http://www.humanrightsfirst.org/media/hrd/2007/alert/325/index.htm
وکیلان مدافع زنان زندانی را به دادگاه راه ندادند / رادیو فردا
شیرین عبادی: دستگیری زنان خلاف قانون بوده است / صدای آلمان / گفتگو با شیرین عبادی و همسر ناهید کشاورز
تداوم بازداشت دو عضو کمپين تغيير برای برابری / رادیو فردا
آقای دکتر و زنان / وبلاگ تا دموکراسی

شيرين عبادي : آيا اگر زني هوو نخواهد امنيت کشور را به خطر انداخته است؟

صبح چهارشنبه 15 فروردين 1386 خانم‌ها شيرين عبادي و نسرين ستوده وکلاي اعضاي بازداشت شده کمپين يک ميليون امضا به دادگاه انقلاب مراجعه کردند اما پاسخي نگرفتند. شيرين عبادي دراين باره گفت :«راهمان ندادند. هيچ کس هم پاسخگو نبود. وقتي وکيل دادگستري را به دادگاه راه نمي دهند بنابراين بايد انتظار هرنوع بي قانونی را هم داشت .»
عبادي در پاسخ به اين پرسش که آيا جمع آوري امضا در پارک جرم است و اقدام عليه امنيت محسوب مي شود گفت هيچ جرمي رخ نداده ، تمامي اين برخوردها و بازداشت ها غير قانوني است.» او افزود :«متاسفانه تمام پرونده ها را امنيتي کرده اند. آيا اگر زني بگويد نمي خواهم شوهرم سرمن هوو بياورد امنيت کشور را به خطر انداخته است؟ آيا اگر زني بگويد تعدد زوجات به شيوه اي که در قانون آمده است خلاف است اقدامي عليه امنيت ملي انجام داده است؟

ناهید کشاورز و محبوبه حسین زاده به همراه سه تن دیگر از اعضای کمپین یک میلیون امضا روز دوشنبه 13 فروردین هنگام جمع آوری امضا در پارک لاله تهران بازداشت شدند. دیروز سه نفر از آنان را به قید ضمانت آزاد کردند اما ناهید کشاورز و محبوبه حسین زاده به زندان اوین بند 209 و سپس بند عمومی زنان منتقل شدند.ادامه بازداشت اعضای کمپین یک میلیون امضا در حالی صورت می گیرد که در جلسه دادگاه به بازداشت شدگان گفته شده بود که با قرارکفالت آزاد می شوند امابه جای درخواست کفیل از خانواده هایشان، آنها را به اوین منتقل کرده بودند و توضیحی هم در این باره نداده بودند.

سه‌شنبه، فروردین ۱۴، ۱۳۸۶

بازداشت شدگان به بند 209 زندان اوین منتقل شدند

ناهید کشاورز و محبوبه حسین زاده دو تن از اعضای کمپین یک میلیون امضاء که روز گذشته به خاطر جمع آوری امضا بازداشت شده بودند، دقایقی قبل به بند 209 زندان اوین انتقال داده شدند.



سعیده امین ، سارا ایمانیان و همسر وی (همایون نامی) نیز پس از گذراندن یک شب در بازداشتگاه اداره مفاسد اجتماعی وزرا عصر امروز به قید ضمانت آزاد شدند.اعضای کمپین یک میلیون امضاء که روز دوشنبه بنا به سنت مراسم سیزده بدر در پارک لاله حضور داشتند به خاطر اقدام جهت جمع آوری امضاء بازداشت شدند .وکالت بازداشت شدگان کمپین را شیرین عبادی بر عهده گرفته است.

انعکاس در رسانه ها:
بازداشت تعدادی از فعالان حقوق زنان در پارک لاله / بی بی سی
آخرین خبر از وضعیت بازداشت شدگان کمپین یک میلیون امضا
بازداشت پنج تن از اعضای کمپین یک میلیون امضا / رادیو زمانه
پنج تن از اعضاي كمپين يك ميليون امضا بازداشت شدند / روزنامه اعتماد ملی
/ مریم حسین خواه سیزده بدر در زندان وزرا
بازداشت فعالان حقوق زنان در پارك لاله / مصاحبه با فرناز سیفی / رادیو آلمان
بازداشت پنج تن از اعضاي كمپين يك ميلون امضا در پارك لاله/کانون زنان ایرانی http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2007/04/070402_shr-women-arrest.shtml

دوشنبه، فروردین ۱۳، ۱۳۸۶

پنج تن از اعضای کمپین "یک میلیون امضا" بازداشت شدند

گروه خبر زنستان:
تعدادی از اعضای کمپین " یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز" که صبح امروز در پارک لاله مشغول جمع‌آوری امضاء بودند، بازداشت شدند.
ناهید کشاورز، سارا ایمانیان و همسر وی، محبوبه حسین زاده و سعیده امین که جزو افراد بازداشت‌شدگان هستند، پس از بازداشت، آنها را مستقيم به اداره مفاسد اجتماعی وزرا می‌برند. ولی بعد از گذشت ساعتی، بازداشت‌شدگان را به کلانتری صد و چهار میدان نیلوفر تحویل داده و در اينجا نيز بعد از انجام پرسش و پاسخ و تکميل پرونده، دوباره بازداشت‌شدگان را به اداره مفاسد اجتماعی وزرا انتقال داده و امشب را در بازداشت به سر خواهند برد.
مسولان کلانتری به خانواده‌های بازداشت‌شدگان گفته‌اند که برای اطلاع و پيگيری بيشتر از وضعيت بازداشت‌شدگان، می‌توانند صبح فردا به کلانتری صد و چهار مراجعه کنند.

یکشنبه، فروردین ۱۲، ۱۳۸۶

تسلیت به یارانمان احترام و فخری شادفر

نويسنده: زنستان

احترام و فخری شادفر از یاران دیرینه مرکز فرهنگی زنان و کتابخانه صدیقه دولت آبادی هستند. باخبر شدیم که خواهر کوچکترشان ، بهجت شادفر ، روز 11 فروردین، پس از یک سال دست و پنجه نرم کردن بابیماری مهلک سرطان چشم از جهان فرو بست. تاسف و همدردی خودرا با دوستان عزیز و همیشه خود ابراز می داریم.
اعضای مرکز فرهنگی زنان و وب سایت «زنستان»

زنستان : مجلس ختم بهجت شادفر، روز سه شنبه از ساعت 4.30 تا 6 در مسجد شفا واقع در خ سید جمال الدین اسد آبادی (یوسف آباد) برگزار می شود