خديجه مقدم
وقتي مصاحبة سركار خانم زهرا مشير، مديركل امور بانوان شهرداري تهران و همسر آقاي محمدباقر قاليباف شهردار محترم تهران، را در شمارة 147 مجلة وزين زنان مطالعه كردم، بهعنوان كسي كه حداقل به مدت 10 سال با شهرداري تهران در 8 منطقة مختلف (مناطق 2، 6، 7، 8، 12، 15، 19، 20) در حوزههاي مختلف محيطزيست، كودكان و زنان به صورت داوطلبانه همكاري كرده است، بر آن شدم كه مطلبي بنويسم و دليل تأسف خود را توضيح دهم.
خانم مشير! 10 سال پيش وقتي به مناطق مختلف شهرداري تهران مراجعه ميكردم و طرحهاي زيستمحيطي، فقرزدايي و توانمندسازي زنان را ارائه ميدادم، گوش كسي بدهكار نبود. آقايان ميگفتند كه مسائل زنان ارتباطي به شهرداري ندارد و شما بايد به كميتة امداد و بهزيستي مراجعه كنيد. اما من و ساير كنشگران اجتماعي، با صبوري و تلاش مستمر، ثابت كرديم كه اگر كمي ديد بازتري داشته باشيم، خيلي از مسائل مثل كودكان كار، بيخانمانان، دختران خياباني، و معتادان ميتواند به شهرداري هم مربوط شود.
محلها و مكانهاي بلااستفاده و مخروبة شهرداري را شناسايي ميكرديم و درخواست تحويل مكان را براي بازسازي ميداديم. در بسياري از موارد هم موفق شديم مكانهاي متروكهاي را كه مأمن معتادان بيپناه شده بود به كمك شهرداري قابل استفاده و طرحهايمان را اجرا كنيم. طرح خانههاي اشتغال زنان يكي از اين طرحها بود كه با اولويت زنان خودسرپرست و زنان سرپرست خانوار طراحي شده بود. پس از شناسايي اين عزيزان در هر محله با كمك مسجد محل، بهزيستي، انجمنهاي اوليا و مربيان، محافل مذهبي محله و شهرداري، آنان سازماندهي ميشدند و پس از كسب مهارتهاي زندگي و مهارتهاي شغلي در رشتة مورد علاقة خود، به كمك ادارة تعاون، يك تعاوني زنان تشكيل ميدادند و به كار و تلاش مشغول ميشدند.
حتي در جاهايي كه شهرداري مكان مناسبي نداشت، مثل شاتَره در شهرستان اسلامشهر، با تلاش و پيگيري مستمر ما، از ادارة تعاون استان تهران و شهرداري اسلامشهر و مركز امور مشاركت زنان مبلغي براي رهن و اجارة محل كار به تعاوني زنان شاتره پرداخت شد و اين زنان هماكنون نيز مشغول به كار هستند. بالاخره بحث كارآفريني و خانههاي اشتغال زنان سرپرست خانوار در شهرداريهاي مناطق مختلف به صورت يك امتياز ويژه درآمد و مسابقهاي براي راهاندازي چنين مكانهايي شروع شد و مركزي با عنوان مركز امور بانوان شكل گرفت كه بعد به ادارة كل امور بانوان تبديل شد و اينك شما مديركل آن هستيد.
به قول شما، آقايان با ديد مردانه به قضايا نگاه ميكردند و با استفادة ابزاري از اين مكانها به تبليغات مشغول بودند و به تعهدات و وعدههاي خود عمل نميكردند تا اينكه شما پست مديركل امور بانوان شهرداري را نصيب خود كرديد و ما خوشحال از اينكه با ديدي زنانه مشكلات را حل خواهيد كرد. ولي ببينيم چه كرديد. شهرداريها امكاناتي را كه در اختيار زنان قرار داده بودند بازپس گرفتند و عدة زيادي از زنان بيكار شدند و از شما هيچ حمايتي ديده نشد.
براي نمونه، فقط يك مورد را براي اطلاع شما و خوانندگان محترم مجلة زنان ذكر ميكنم و حاضرم نمونههاي ديگر را هم اگر صلاح بدانيد در فرصتهاي ديگر به عرض برسانم. ما شما را پس از تصدي سمتتان به خانة اشتغال بانوان كيانشهر دعوت كرديم و شما لطف كرديد و همراه معاونتان تشريف آورديد. در آنجا، 30 زن كارگر سرپرست خانوار به دادخواهي نشسته بودند. از نزديك با زنان محروم كيانشهر آشنا شديد و دردها و خواستهها يك به يك گفته شد. مشكل اصلي اين بود كه شهرداري بعد از سه سال، قرارداد با تعاوني زنان كيانشهر را تمديد نميكرد و به بهانههاي مختلف ميخواست مكان مخروبهاي را كه اينك آباد شده و به مرحلة بهرهبرداري و سوددهي رسيده بود بازپس بگيرد. اين مسائل بهتفصيل به عرض شما رسيد و از شما درخواست شد كه با توجه به مسئوليتي كه به عهده گرفتهايد، در جهت حل اين مشكل كمك كنيد. اما واقعاً چه كرديد؟
خانم مشير! آخرين پيغامي كه از شما دريافت كردم اين بود كه مدتي اين خانمها استفاده كردهاند، حالا تخليه كنند تا عدهاي ديگر استفاده بكنند و طرح كوثر را مطرح كرديد. من در حضور خودتان، طرح را غيركارشناسانه و ناپايدار ارزيابي كردم كه خود شما نيز تا حدودي پذيرفتيد ولي براي اطمينان خاطر شما از حسن نيت بنده، قبول كردم كه طرح را با همان نيروها، يعني زنان محله، زناني كه شب و روز براي آباداني آنجا زحمت كشيده بودند، اجرا كنيد اما هيچگونه پاسخي نداديد. حتي از شما يك تأييديه براي مديران شهرداري منطقة 15درخواست كرديم كه مرحمت نكرديد و شهرداري با شكايت و حكم جلب و رأي دادگاه بالاخره مكان را گرفت. ميتوانستيم محل را به خاطر سرقفلي ايجادشده ترك نكنيم، ولي از آنجايي كه قول و وعدة محل ديگري را به تعاوني زنان سبز كيانشهر داده بودند و ادارة اماكن هم به علت نداشتن قرارداد و مجوز مكان را پلمب كرده بود، مكان تحول داده شد تا حداقل ديگران از بيتالمال استفاده كنند. ولي االان بيش از يك سال است كه هيچ مرد و زني از آن مكان استفاده نكرده و بهزودي به مخروبهاي تبديل خواهد شد.
البته زنان كيانشهر به پيگيريهاي خود ادامه ميدهند ولي واقعاً پاسخ شما به كساني كه ديگر آهي ندارند تا با ناله سودا كنند چيست؟ لطفاً بهجاي اينكه ساكت و آرام در دفتر خود در خيابان بهشت بنشينيد و بدون دريافت دستمزد، مسئوليت بدين سنگيني را به عهده بگيريد، از امكانات موجود شهرداري به نفع خانوادههاي محروم استفاده كنيد.
من بهعنوان يك شهروند مسئول ايراني از شما ميخواهم از حق و حقوق خود و زنان ديگر نگذريد و حداقل تلاش كنيد مراكزي كه قبل از انتصاب شما فعاليتهاي چشمگيري داشتهاند تعطيل نشوند و بهجاي دادن بن ماهانة شهروند و سبد خانوار به زنان سرپرست خانوار، فرهنگ توسعة كار را جانشين صدقه كنيد.
زنان ما توانمندند و فقط بايد به اين خودباوري برسند، و من بهعنوان يك فمينيست كاري جز ايجاد و تقويت خودباوري در زنان و تشويق آنان به مشاركت در تعيين سرنوشتشان نميكردم و نميكنم.
شما ميگوييد فمينيستها جايي در شهرداري ندارند. مگر فمينيستهاي ايراني چه ميگويند و چه ميخواهند؟ فمينيستهاي راديكال امريكا و اروپا كه به شهرداري تهران مراجعه نخواهند كرد. واقعبين باشيد! احتياجي نيست كه دكتراي جامعهشناسي، روانشناسي و حقوق داشته باشيم تا بدانيم قوانين تبعيضآميز چه تأثيري در زندگي زنان و جامعه گذاشته است. خواستههاي حداقلي زنان ايراني در كتابچة «كمپين يك ميليون امضا براي تغيير قوانين تبعيضآميز» كه شما از آن مطلع هستيد نوشته شده. لطفاً مطالعه كنيد تا ببينيد قوانين تبعيضآميز چگونه خانوادهها را متلاشي ميكند.
شما در مصاحبهتان فرمودهايد: «سير فمينيسم را اگر بررسي كنيد ميبينيد كه چيزي عايد زن نميكند.» هيچ ميدانيد كه اگر تلاش فمينيستهاي ايران در صد سال اخير نبود، الان من و شما زناني بيسواد در كنج خانه بوديم؟
اميدوارم همة ما با مطالعه و تلاش، دانش و تجربة لازم را بهدست آوريم و در كنار هم رشد كنيم و همواره سربلند و سرافراز باشيم.■
منبع: سايت زنان
شنبه، آبان ۱۲، ۱۳۸۶
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر